
در فیلمهای آخرالزمانی، همیشه وقتی همهچیز در حال نابودی است گروهی از رهبران قهرمان دستبهکار میشوند و زمین را نجات میدهند. اما آنچه در واقعیت جریان دارد انگار برعکس است: میلیاردرها دارند، در امنترین نقاط، پناهگاههای زیرزمینی میسازند، و نقشههای فرار تهیه میکنند تا اگر فاجعهای رخ داد، خودشان را نجات دهند. اما مردم چه میشوند؟ قربانیِ دنیایی میشوند که همین میلیاردرها برایشان ساختهاند. بااینحال، نگاهی عمیقتر نشان میدهد که وقتی فاجعه فرا برسد ، هیچ راه شخصی و خصوصیای برای نجات وجود ندارد.
بوستون ریویو — زمانیکه رئیسجمهور ترامپ، اوایل ماه حاضر، در راه بوینس آیرس بود تا در اجلاس سران گروه ۲۰ شرکت کند، نظرش را دربارۀ تحقیقات جدیدی پرسیدند که نشان میدهد زمامداری او شرایط اقلیمی را بدتر کرده است، همان گزارشی که هشدار میدهد تغییرات اقلیمی صدها میلیون دلار هزینه بر اقتصاد ایالاتمتحده تحمیل خواهد کرد و این احتمالاً بیش از ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی تا سال ۲۱۰۰ خواهد بود.
ترامپ جواب داد «من این گزارش را قبول ندارم».
همین چند کلمه بهخوبی علاقۀ وافر ترامپ را به کنارهجویی از عقل سلیم و توافقات عمومی نشان میدهد؛ او واقعیات علمی را رد میکند و درعوض ترجیح میدهد به عقل، یا معده یا حتی ژنهای خودش متکی باشد (ترامپ گفته است از علم سر درمیآورد چون جان، عمویش، دههها در دانشگاه ام.آی.تی عضو هیئتعلمی و دانشمند بوده است). بنابراین جای تعجب نیست که ایالاتمتحده تعهدات خود را در گروه ۲۰ فسخ کرد و باز هم از پیوستن به توافقنامۀ پاریس برای مقابله با تغییرات اقلیمی سر باز زد.
همین کلمات بازتابدهندۀ شخصیت جان در فیلم علمیتخیلی «ملانکولیا» [۱] (۲۰۱۱)، ساختۀ لارس فون تریه، هم هست. …