
چند سالی است که گروهی از نخبگان سیاسی و اقتصادی جهان، همراه با رهبران سیلیکونولی، در سطح اولِ محافل دانشگاهی و مطبوعات و اجلاسهای بینالمللی، از ایدهای برای مبارزه با فقر و نابرابری تعریف و تمجید میکنند که به آن میگویند «درآمد پایهٔ همگانی»: چیزی شبیه به پرداخت یارانۀ نقدی در کشور خودمان، البته قدری حسابشدهتر و در مبالغی که حقیقتاً امکان تأثیرگذاری در زندگی افراد را داشته باشد. بههرحال، درآمد پایهٔ همگانی چیست و آیا میتواند پیشنهادی کاربردی برای التیام نابرابری اقتصادی باشد، یا اینکه یکی دیگر از آن درمانهای سادهانگارانه و نپختهٔ سیلیکونولی است؟
وایرد — اسکوتر مککوی بیستساله بود که همسرش، میشل، اولین بچهشان را به دنیا آورد: پسری به نام اسپنسر. سال ۱۹۹۶ بود و مککوی در شهر کوچک کروکی، کارولینای شمالی، زندگی میکرد. اسکوتر آن زمان با بورسیهٔ فوتبال آمریکایی به دانشگاه کارولینای غربی میرفت. او اولین عضو خانوادهاش بود که به کالج میرفت.
پدر مککوی معدنکار بود و با تونلکشیدن زیر دریاچهها و بستر رودخانهها بدنش را دربوداغان کرده بود. و پسرش ایمان داشت که اگر به کالج برود، زندگیاش سمتوسوی بهتری پیدا میکند. لذا وقتی اسپنسر به زندگیشان آمد، اسکوتر مصمم ماند که در دانشکده بماند. ولی او که گرفتار وظایف پدری، تمرین فوتبال و کلاسهایش بود وقت چندانی پیدا نمیکرد که سر یک شغل پارهوقت برود. میشل همینکه از دبیرستان فارغالتحصیل شد، بهعنوان معلمیار در یک مهدکودک محلی مشغول شد اما درآمدش آنقدر نبود که کفاف هر سه نفرشان را بدهد. بعد پای کازینو به ماجرا باز شد.
چند ماه پس از تولد اسپنسر، دستهٔ شرقی سرخپوستان کروکی یک کازینو در نزدیکی خانهٔ مککوی افتتاح کرد، و به …