
شامی در رستورانی مجلل، استراحت زیر آفتاب کنار استخر خانگی، جشنی همراه با دوستان، یا تصویری از چهرۀ خود. تا همین چند سال پیش اینستاگرام فقط جای اینجور عکسها بود. اما حالا تبدیل شده است به جذابترین پلتفرم قصهگویی در اینترنت، که در متنهای طولانی و صمیمانۀ زیر عکسهایش میشود غر زد، اظهار فضل کرد، خاطره گفت، و حتی داستانهای بلندی نوشت که روزی جایشان در کتابها یا نهایتاً مجله و وبلاگ بود. آیا کپشنها میتوانند جای عکسها را بگیرند؟
نیویورک تایمز — اینستاگرام فضایی محسوب میشود که کاربران عکسهای حسادتبرانگیز و بعضاً خشمبرانگیزشان را در آن به اشتراک میگذارند. اما این برنامه تبدیل به محیطی شده است برای کسانی که از درونیاتشان مینویسند.
بیل مولن طراح مد و تصویرساز است. او در صفحۀ اینستاگرامش مینویسد که در گذشته ظاهر عجیب و غریبی داشته؛ کمربند ساختهشده از دندان میپوشیده، در هر انگشتش انگشترهایی بهشکل جمجمه بوده و تعداد زیادی گردنبندِ صلیب به خودش آویزان میکرده، طوری که یک بار غریبهای به او گفته بود «عین میمون فضایی شدی، همونجور که میخواستی».
سولانژ نولز در صفحهاش «متاترون» [۱] را معرفی میکند، اجرایی الهامگرفته از معماری که بهمنظور کشف رابطۀ بین حرکت و معماری خلق شده است. او میگوید «ساخت چنین مجسمههای مدولاری که بتوانند جابهجا شوند، تعامل کنند و با مردم ارتباط برقرار کنند رؤیای من بود».
کارولین کالوِی، نویسنده و یکی از شخصیتهای تعجببرانگیز رسانههای اجتماعی، از اینکه دربارۀ رابطه با پدرش صحبت میکند، و چیزهایی میگوید که شاید شما هیچوقت نمیخواستید بدانید، احساس خرسندی میکند. او دربارۀ پدرش میگوید «وحشتناک است که ببینید یکی …