آیا بیمار روانی هستید؟ یا خیلی ناراحتید؟ روان‌پزشکان در این مورد اتفاق نظر ندارند<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

آیا بیمار روانی هستید؟ یا خیلی ناراحتید؟ روان‌پزشکان در این مورد اتفاق نظر ندارند

آیا ما اکنون چالش‌های زندگی را اشتباه توصیف می‌کنیم؟

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۱۹ دقیقه مطالعه

bookmark
آیا بیمار روانی هستید؟ یا خیلی ناراحتید؟ روان‌پزشکان در این مورد اتفاق نظر ندارند

نیو استیتسمن — یک روز عصر در دسامبر ۲۰۰۴، سامانتا از خانه‌اش در شمال انگلستان بیرون آمد و قدم‌زنان به‌سمت رودخانه‌ای در همان نزدیکی‌ها رفت. سعی کرد به پنج فرزند کوچکش که در خانه تنها بودند فکر نکند. می‌خواست خودش را پرت کند داخل آب؛ شناکردنبلد نبود.

دختر ۱۱سالۀ سامانتا از غیبت مادرش نگران شد و با ۹۹۹ تماس گرفت. پلیسْ سامانتا را در کنار رودخانه پیدا کرد. او را به بیمارستان روانی منتقل کردند. او چهار روزِ تمام گوشه‌ای کز کرده بود و گریه می‌کرد. مأموران خدمات اجتماعی اطلاعاتی راجع به او داشتند: دوست‌پسر سابق سامانتا رفتارهای خشونت‌بار داشت. در کودکی، پیش از اینکه در ۱۲ سالگی به سرپرستی گرفته شود، مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود. نمی‌دانست چگونه باید مادر خوبی باشد وقتی کسی برای او مادری نکرده بود.

طولی نکشید که به درخواست مسئولین منطقه روان‌پزشکی سامانتا را معاینه کرد و تشخیصِ اختلال شخصیت مرزی داد. سامانتا پارسال نتیجۀ معایناتش را در زوم برایم خواند. او آدم خونگرم و مهربانی بود؛ همیشه می‌پرسید «خب، حالت چطوره؟». اما این بار صدایش، از فرط خشم، خشک و جدی بود. در گزارش نوشته بود که او «احساس مسئولیت شخصی» و «کنترل تکانه» ندارد. متهم شده بود به اینکه «در بیمارستان تظاهر به اختلال روانی می‌کرده است».

به خاطر داشت که وحشت زده به وکیلش گفته بود «اما من این‌طوری نیستم. من چنین آدمی نیستم». یکی از مددکاران اجتماعی به او گفته بود که باید به «ثبات هیجانی» بیشتری برسد (سامانتا از من پرسید «یک لحظه چشمانت را ببند و تصور کن یکی می‌آید و بچه‌هایت را می‌برد. چه حسی دارد؟»). اما از نظر روان‌پزشک، اختلال او «لاعلاج» بود، برای همین بچه‌هایش را از او گرفتند.

در جریان رسیدگی دادگاه خانواده، وکیل …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۲۹ مجله فصلنامه ترجمان علوم انسانی (زمستان ۱۴۰۲) منتشر شده است.