
وبلاگ برانکو میلانوویچ — اخیراً دربارۀ جهانیشدن و اثرات آن، بهخصوص بر روی فقر و نابرابری، بحثهای زیادی درگرفته است و اظهارات متناقض زیادی مطرح شده که بعضی از آنها حتی بیمعنیاند. در اینجا یازده تز دربارۀ جهانیشدن آمده است.
اول، فقر و نابرابری. جهانیشدن نیرویی است در جهت خیر جهانی: جهانیشدن فعالیتهای اقتصادیْ تولید بسیاری از کالاها و ارائۀ بسیاری از خدمات را، در جاهایی که انجام آن کمترین هزینه را دارد، امکانپذیر کرده است. جهانیشدنْ منابعی را که قبلاً برای فعالیتهای دیگر از آنها استفاده میشد آزاد کرده است. همچنین، جهانیشدن سرمایه و نیروی کاری را که از آنها درست استفاده نمیشدیا بیکار مانده بودند به حرکت درآورده است. نتیجه یکی شتابگرفتن چشمگیر نرخ رشد جهانی است (درصورتیکه رشد جهانی را با شاخصهای دمکراتیک اندازه بگیریم نه شاخصهای توانگرسالارانه که آنها هم بالا رفتهاند) و دیگری کاهش چشمگیر نابرابری درآمدی و فقردرآمدی جهانی.
دوم، چین. بیشترین اثرات مثبت را، عمدتاً در اثر جهانیشدن و تجارت جهانی، چین به دست آورده است. چین دلیل بیشترین مقدار کاهش نابرابری و فقر جهانی …