
اگر در آپارتمان زندگی میکنید، بدون اینکه بخواهید، گزارش صوتی کاملی از زندگی همسایههایتان خواهید داشت. میدانید کدام خانوادهها بچه دارند، سلیقۀ موسیقی هرکدامشان چطوری است، چه برنامههایی را از تلویزیون میبینند، چه شبهایی مهمانی و جشن دارند و چه موقعهایی با هم دعوا میکنند. اما این نوع عجیبِ «خبرداشتن» از دیگران معمولاً همراه است با ملاحظۀ فراوانِ حریمهای خصوصی. میدانید همسایهتان تنها، غمگین یا در معرض خطر است، اما نمیدانید باید دخالت کنید یا نه.
آتلانتیک — ساعت یازده و پانزده دقیقهٔ یکی از شبهای گذشته، داشتم چراغ آپارتمانم را خاموش میکردم تا آمادهٔ خواب شوم که از طبقهٔ بالا صدای داد و فریاد شنیدم. این داد و فریاد با صدای بچههای مهارناپذیری که درست بالای سرم بازی میکنند، اینطرف و آنطرف میدوند و مزاحمت ایجاد میکنند تفاوت داشت. صداها خشمگین بود. با اینکه لباس خواب تنم بود، درِ جلو را باز کردم تا صدا را بهتر بشنوم و با سیلی از فحشهای آبنکشیده روبهرو شدم. توی راهرو ایستاده بودم و داشتم سبکسنگین میکردم که دخالت کنم یا نه، وضعیتی آشنا.
طی بیست سال گذشته، در انواع و اقسام آپارتمانهای نیویورک زندگی کردهام، اما فصل مشترک همهٔ این خانهها شنیدن مشاجرهٔ همسایهها بوده است: از آپارتمان دراز و پرجمعیتی در محلهٔ هلز کیچن که با سه نفر دیگر اجاره کرده بودم، تا خانهٔ فعلیام در بوروم هیل که با همسر و سگم در آن زندگی میکنم. واقعیت بیرحمانهٔ زندگی در نیویورک این است که، بهجز الیگارشهای روسی که آپارتمانهای بسیار بزرگ اجاره میکنند و هیچوقت هم آنجا ساکن نمیشوند، همۀ ما در این شهر زورچپان شدهایم. تودهوار جابهجا میشویم و فضای شخصیمان ناچیز و حریم خصوصیمان مختصر …