
رایج است که دو دهۀ اخیر را دوران «نئولیبرالیسم» بنامند. بااینحال، ریشههای موقعیتی که امروز درگیر آنیم، متکثرتر از آن است که به سادگی ذیل یک ایدئولوژی اقتصادی خلاصه شود. درواقع، ما شاهد تحولی عظیم در «امر اجتماعی» بودهایم. چیزی که از جنبشهای دانشجویی تا جنگ سرد در آن دخیل بودهاند و نتایج آن نهتنها اقتصاد، که سیاست و اجتماع را نیز درنوردیدهاند. حالا پرسش جدید این است: آیا دوران فردگرایی نئولیبرالیستی به پایان رسیده و باید منتظر فصلِ تازهای از همبستگی باشیم؟
یوروزین — استاد تاریخ اندیشه، دنیل تی. راجرز، توضیح میدهد که، از دهۀ ۱۹۷۰، مفاهیم اشتراکگرای موجود از خود و از جامعه جای خود را به فردیت مستقل و حقبنیاد دادند. و آنچه امروز، در قالب بازگشت سیاستهای همبستگی، شاهدش هستیم، درواقع، پسضربۀ ناشی از همین امر است. بااینحال اما، بهاعتقاد او، هرچه سیاست بهسوی بازاریشدن پیش میرود، ازهمگسستِ بیشتری بر وضعیت آینده حاکم میگردد.
در قطعهای بهیادماندنی و تأملبرانگیز از نوشتههای ویرجینیا وولف، رماننویس شهیر، آمده: «در دسامبر ۱۹۱۰ یا همان حولوحوشْ شخصیت انسان تغییر کرد». به نظر او، از آن پس رابطۀ میان اربابان و خدمتگزاران، زنان و شوهران، والدین و کودکان، دیگر هرگز مثل قبل نشد، یا لااقل در انگلستانی که او میشناخت چنین بود. این گفته البته اشتباه است. شخصیت انسانی بهیکباره تغییر نمیکند. جامعه و گفتمان اجتماعی بسیار پیچیدهتر، و ماهیتاً بسیار متکثرتر، و ناهمگنتر از آن هستند که بهیکباره متحول شوند. بااینحال وولف یکچیز را بهدرستی تشخیص داده بود: وقوع تغییری ناگهانی در نحوۀ بروز تجربۀ مشترک ما در تخیل اجتماعیمان امکانپذیر است، تغییری با …