
هر کس فقط به فکر خودش است و نهایتاً تا آنجا به شما اهمیت میدهد که در خوشبختیاش سهمی داشته باشید. اگر از خودخواهیِ آدمهای این دورهزمانه شکایت دارید، دیوید ووتن میداند تقصیر را باید به گردن چه کسی انداخت. او در کتاب جدیدش میگوید با ظهور ماکیاوللی، هابز و آدام اسمیت جهانی به وجود آمد که رؤیایی مانند رستگاری جای خود را به جستوجوی واقعیاتی همچون قدرت، لذت و سود سپرد، و اینچنین بود که جهان جدید شکل گرفت.
نیواستیتسمن — آنطور که دیوید ووتن میگوید، ما در جهانی زندگی میکنیم که با انقلابی فکری ایجاد شده است، انقلابی که سه متفکر در قرنهای شانزدهم تا هجدهم آن را آغاز کردند. «عنوان کتابم قدرت، لذت، سود است، و این ترتیب از آن روست که مفهوم قدرت را در قرن شانزدهم برای نخستین بار ماکیاوللی پردازش کرد؛ مفاهیم لذت و شادکامی را در قرن هفدهم هابز مورد تجدید نظری اساسی قرار داد؛ و طرز کار سود در اقتصاد را نخستین بار آدام اسمیت در قرن هجدهم نظریهمند کرد». پیش از این متفکران، زندگی بر ایدۀ یک خیر اعلی -هدفی فراگیر برای زندگی انسان- استوار بود. این خیر اعلی از نظر مسیحیت همان رستگاری بود و از نظر فلسفۀ یونانی-رومی وضعیتی بود که در آن شادکامی و فضیلت به وحدت برسند. در هر دو، وقتی این خوبیِ برین فراچنگ میآمد، زندگی انسان به کمال میرسید.
اما نزد کسانی که در جهانی زندگی میکنند که به دست ماکیاوللی و هابز و اسمیت ساخته شده است، خبری از خیر اعلی نیست. اینان، بهجای رستگاری یا فضیلت، خواهان قدرت، لذت و سود هستند و اینها را بیاندازه و بیحدوحصر میخواهند. دلیلش این است که اینها چیزهای نادری هستند و بهشدت ناپایدارند، رقبای زیادی در حسرت آنها هستند، و وابستهاند به بخت و اقبال، سخت به دست …