
بهطور معمول، ساعت کاری روزانۀ یک بزرگسال، در دنیای امروز، هشت ساعت است. بقیهاش را آزادیم که هر کاری دلمان میخواهد انجام دهیم. اما بچههایمان علاوه بر اینکه هشت ساعت یا بیشتر به مدرسه میروند، تازه وقتی به خانه میرسند کارشان شروع میشود. یک بررسی نشان داد که میزان ساعتی که دانشآموزان در طول شبانهروز «فراغت» دارند تقریباً با رزیدنتهای پزشکی برابر است. همۀ اینها را بگذارید کنارِ اینکه هنوز معلوم نیست تکلیف منزل واقعاً به چه دردی میخورد.
اجوتوپیا — شاید شما هم شگفتزده شوید، درست همانطور که خود من شگفتزده شدم وقتی فهمیدم هیچ پژوهشی تا به امروز نشان نداده است که کوچکترین ارتباطی بین موفقیتهای دانشگاهی و تکلیف منزل در سالهای قبل از دبیرستان وجود دارد. درواقع، حتی در سالهای دبیرستان هم، ربط میان تکلیف منزل و موفقیت اندک است، و هیچ دادهای نشان نمیدهد که انجام تکلیف منزل دلیلِ موفقیتهای بعدی باشد (همبستگی به معنای رابطۀ علت و معلولی نیست).
و در نهایت، شواهد حتی ذرهای از باورهای عقل سلیم ما مبنی بر اینکه تکلیف منزل فوایدی غیرآموزشی دارد را نیز، برای هیچ سنی، تأیید نمیکنند، برای مثال، این باور که مشق شب شخصیت بچهها را میسازد، برایشان نظم شخصی ایجاد میکند، یا عادتهای کاری خوب یادشان میدهد. اما همۀ ما با آن نیمۀ تاریک مشق شب آشناییم: سرخوردگی و فرسودگی، تنشهای خانوادگی، وقتنداشتن برای انجام فعالیتهای دیگر، و افت محتمل علاقۀ بچه به آموزش. اعتقاد قرص و محکم به اینکه همۀ این مشکلات میارزد و، در نهایت، سود مشق شب بیشتر از ضررش است، بیش از آنکه بر شواهد تکیه داشته باشد، به باورهای ما برمیگردد.
پس چرا هنوز مشق شب تعیین میکنیم و آن را میپذیریم؟ دلایل احتمالی از …