
نیویورکر — در سال ۱۸۶۳، زمانی که اغلب مردم ایالاتمتحده دلواپس جنگ داخلی بودند، کارآفرینی به نام مایکل فِیلَن نگران توپهای بیلیارد بود. در آن سالها، توپ بیلیارد از عاج ساخته میشد، که ترجیحاً از فیلهای سیلان -سریلانکای امروزی- به دست میآمد، چون تصور میشد عاج این فیلها برای توپ بیلیارد تراکم مناسبی دارند. فیلن، علاوه بر سالن بیلیاردش و شراکتی که در تجارت ساخت میز بیلیارد داشت، نویسندۀ کتابهایی دربارۀ بیلیارد و قهرمان این رشتۀ ورزشی نیز بود. بهواسطۀ تلاشهای او، این ورزش به قدری محبوبیت پیدا کرد که عاجهای سیلان -و همچنین بهطور کلی فیلها- داشتند کمیاب میشدند. او و شریکش برای هر کس که جایگزینی برای عاج پیدا کند جایزهای ده هزار دلاری تعیین کردند.
چاپچی جوانی از آلبانی به نام جان وزلی هایِت از جایزه باخبر شد و شروع کرد به آزمون و خطا کردن. در سال ۱۸۶۵، او توپی را به ثبت رساند که مغزی آن از جنس چوب بود و پوششی از گَرد عاج و شلاک[۱] داشت. بازیکنان بیلیارد به آن علاقهای نشان ندادند. در ادامه، هایت نیتروسلولز را آزمایش کرد، مادهای که از ترکیب خمیر چوب یا پنبه با مخلوط اسید نیتریک و اسید سولفوریک ساخته میشود. او دریافت که نوع خاصی از نیتروسلولز، زمانی که با کافور حرارت داده شود، مادهای براق و سخت تولید میکند که عملاً میتواند به هر شکلی دربیاید. برادر هایت، که شریک تجاریاش هم بود، نام این ماده را «سلولوئید» گذاشت. توپهای جدید در بین بازیکنان محبوبیت بیشتری داشت، اگرچه همانگونه که هایت نیز اذعان کرده بود، این توپها معایب خاص خود را نیز داشتند. نیتروسلولز، که به آن پنبۀ باروتی هم گفته میشود، بهشدت اشتعالپذیر است. اگر دو توپ سلولوئیدی با شدت مناسب به یکدیگر برخورد …