
نیچر — در عرصۀ علم با بحران سلامت روان مواجهیم که در تمام ردههای شغلی آن و در سراسر جهان نمود دارد. دانشجویان ارشد و دکتری مورد تعرض و تبعیض قرار میگیرند، دستمزدهای ناچیز دریافت میکنند، قربانی زورگویی و قلدری میشوند، بیشازحد از آنها کار میکشند و گاهی مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند. برای محققانی هم که در مراحل اولیۀ شغلی و در تکاپوی یافتن شغل بلندمدت هستند اوضاع خیلی بهتر از این نیست. محققان ارشد و جاافتاده هم برای دریافت حمایت مالی، انتشار مقالات در مجلات معتبر و حفظ شهرت در عرصههای بسیار رقابتی با فشار بسیار زیادی روبهرو هستند.
دانشمندان سالهاست که دربارۀ تأثیر اینهمه فشار بر سلامت روان ابراز نگرانی کردهاند اما، به لطف مجموعهای از مطالعات در چند سال گذشته، اکنون دادههای سخت[۱] نیز در این مورد وجود دارد. تمام یافتهها حاکی از آن است که اوضاع خیلی وخیم است.
محققان نسبت به کل جمعیت بسیار بیشتر به افسردگی و اضطراب مبتلا میشوند. اگرچه همهگیری کووید-۱۹ باعث افزایش مشکلاتِ بهداشت روان شد، بسیاری با ارائۀ دلیل بر این باورند که فقط مشکلاتی را که قبلاً وجود داشت تشدید کرده است. مطالعات اخیرِ دهها هزار محقق در سراسر جهان نشان میدهد که مشکلات بهداشت روان در دانشمندان نتیجۀ مستقیم فرهنگ سمی پژوهش است.
این امر بهویژه در مورد اعضای گروههایی صادق است که کمتر به وضعیتشان توجه شده، از جمله زنان، افرادی غیرباینری[۲]، رنگینپوستان، افراد متعلق به اقلیتهای جنسی و جنسیتی (الجیبیتیکیو پلاس) و دانشجویان کمدرآمد. اما محققان و دانشمندان ارشد در کشورهای مختلف نیز از آثار آن در امان نیستند.
شارون میلگرام، مدیر دفتر آموزش و پرورش دروندانشگاهی در مؤسسۀ ملی بهداشت ایالاتمتحده …