
کرونیکل آو هایر اجوکیشن — در طول ۲۰ سال گذشته، موجی از تحقیقات علمی غیرقابل باور زیر ذرهبین قرار گرفته است. آیا مردم آسیایی-آمریکایی واقعاً در روز چهارم هر ماه مستعد حملۀ قلبیاند؟ آیا ژستهای بدنی قدرت واقعاً تستوسترون را افزایش میدهند؟ آیا مردها واقعاً وقتی زنان در اطرافشان هستند پیتزای بیشتری میخورند؟ آیا واقعاً افرادی که نامشان برادی است بیشتر در معرض برادیکاردیا (ضربان قلب کندتر از حد طبیعی) هستند؟ در اوایل سال ۲۰۰۵، زنگ خطر دربارۀ تحقیقات آبکی علوم اجتماعی به صدا درآمد. در آن سال جان پی. لونیدیس، استاد پزشکی استنفورد، مقالۀ «چرا اکثر یافتههای پژوهشی منتشرشده نادرست هستند؟» را در پیالاواس مدیسین منتشر کرد. از آن زمان، «جنگجویان دیتا» بهطور خودفرما قیام کرده و از شفافیت اقدامات تحقیقاتی با شور و حرارت دفاع کردهاند، و پروژههای ناظر ازجمله مرکز اوپن ساینس و مرکز نوآوری متاریسرچ در استنفورد برای مقابله با این مشکل به تکاپو افتادهاند، و در رشتههای مختلف، از پزشکی تا روانشناسی و اقتصاد، بازتولیدپذیری[۱] رونق گرفته است.
اما پس از دههها تلاش برای آگاهیبخشی، تحقیقات مشکوک همچنان در مجلات علمی جا خوش میکنند. فلان مقالۀ پزشکی استدلال میکند که اگر جراح در روز تولد خود دست به جراحی بزند، به احتمال بیشتری منجر به مرگ مریض خواهد شد. فلان پژوهشگر پزشکی و فلان روانشناس در مقالهای ادعا میکنند که وقتی ماه کامل است، تصادفات مرگبار موتور سیکلت رایجتر است. فلان مقالۀ اقتصادی نشان میدهد که قیمت بیتکوین با قیمت سهام صنعت بهداشت و سلامت ارتباط مستقیم دارد.
برای اینکه بفهمیم چرا اینگونه تحقیقات مبهم همچنان ادامه دارند، باید به انگیزه و روش پژوهشی آنها نگاه کنیم.