
ایان — در سال ۱۹۳۲، چیزی به دلِ کونوسوکه ماتسوشیتا، بنیانگذار پاناسونیک، برات شد. هنگامیکه از مقر مرکزیِ مذهبِ تنریکیو دیدن کرد، در آنجا حالوهوایی از تعهد جمعی مشاهده کرد که الهامبخش او شد. ماتسوشیتا بعداً در سخنرانیاش برای کارمندان پاناسونیک فلسفۀ جدیدی را برای راهبریِ شرکت نوپای خود ترسیم کرد: «انسانها هم به شکوفایی مادی نیاز دارند، هم به شکوفایی معنوی. دینْ انسانها را از رنج بهسوی شادکامی و آرامش ذهنی رهنمون میشود. کسبوکار نیز میتواند ملزومات مادیِ شادکامی را فراهم بیاورد و به این امر کمک کند. رسالت اصلی کسبوکار باید همین باشد». در نظر ماتسوشیتا، کار چیزی نبود جز «فعالیتی مقدس» (سئی نارو جیگیو).
ماتسوشیتا بعدها موفقیت حیرتآور شرکتش را به این مکاشفۀ خود در سال ۱۹۳۲ نسبت داد. او رونقگرفتن شرکتها را با بهبود استانداردهای زندگی در سطح ملی برابر میدانست و اوجگیری پاناسونیک را بهنوعی رستگاری همگانی به حساب میآورد. اعتقاد داشت وقتی مردم یاد بگیرند از جان و دل در راستای رسالتی جمعی تلاش کنند، همه از این امر فایده میبرند.
روز ۲۱ آوریل ۱۹۶۱، ماتسوشیتا در سخنرانی دیگری این انگاره را بیشتر بسط داد و به کارکنان خود گفت وظیفهشان، «بیش از محصولسازی، انسانسازی» است. کلانسرمایهدار ژاپنی میگفت پاناسونیک بیگمان کالا تولید میکند، اما افرادی کوشا را نیز میسازد که وسایل الکترونیکی پیشرفته تولید میکنند و به بازار جهانی روانه میسازند. همین امر باعث میشد تیمهای فروش پاناسونیک نیز «انسانسازی» (هیتوزوکوری) کنند، به این صورت که، با بازاریابی ماهرانۀ خود، مشتریانِ وفادارِ محصولاتِ پاناسونیک را شکل میدادند.
مفهوم هیتوزوکوریِ ماتسوشیتا، در جایگاه منش یک شرکت، نوعی نوآوری …