
کتابهای سوتلانا آلکسیویچ نوشتههایی عجیب و تکاندهندهاند. خودش آنها را رمان میداند، اما رمانهایی که درواقع از هزاران صدای واقعی، از سالها مصاحبه با دیگران، ساخته شدهاند، رمانهایی که نویسنده در آنها شبیه کسی است که سوار قطاری شده است و دارد از پنجره به دنیای بیرون مینگرد. آلکسیویچ در این مصاحبه از درک پیچیدۀ خود از واقعیت میگوید و از پروژههای جدیدی که دارد روی آنها کار میکند: کتابهایی دربارۀ عشق و مرگ.
یوروزین — روزنامهنگار و نویسندۀ بلاروسی، سوتلانا آلکسیِویچ، بهخاطر مستندسازیِ زندگی شهروندان در دوران قبل و پس از فروپاشی شوروی، جایزۀ نوبل ادبی ۲۰۱۵ را از آن خود کرد. جدیدترین کارش با عنوان دربارۀ عشق موضوع فیلمی مستند بهکارگردانی فیلمساز سوئدی استافان یولن است. [۱] این نوشتار گفتوگوی آلکسیویچ است با یولن دربارۀ علت انتخاب این موضوع و اینکه محرک کارش چیست.
[جلوی دوربین نشسته] کجا را باید نگاه کنم؟
خود زندگی است که همۀ درونمایههای من را آفریده است. در ابتدای امر، چنانکه میدانید، حاصل کارم چندین کتاب بود. تاریخی از آن دوران، دوران سرخ، زمانیکه آن ایده مهمترین چیز بود. همه کمابیش به آن ایده آلوده شده بودند. یا دستکم با آن محدود و محصور شده بودند. بههرحال، همه به آن وابسته بودند و بسیاری به آن باور قلبی داشتند. در پایان، خیلیها ایمان خود را از دست دادند. ولی ایده مانند یک هستۀ درونیِ انعطافناپذیر است، مثل میلگردی فولادی. در طول این دوران، دوران حاکمیت این ایده، اتفاقات مختلفی افتاد. من قدرتمندترین و تأثیرگذارترین رویدادها را انتخاب کردم، رویدادهایی که قادر بودند این مسئله را روشن کنند که ما چه جور انسانهایی بودیم. اینکه چه بر سر ما آمده بود؟ چگونه …