
ژاکوبین — آنی اِرنو، رماننویس فرانسوی، اواسط زندگینامۀ خودنوشتش با عنوان سالها [۱]، چشماندازی سیاسی از میانۀ دهۀ ۱۹۹۰ به خوانندگانش میدهد:
شایعهای دهان به دهان میگشت که سیاست مُرده است. اعلام میکردند که یک «نظم جدید جهانی» ظهور کرده است. چیزی به پایان تاریخ نمانده بود ... کلمۀ «منازعه» بیاعتبار شده بود چون برگشت به مارکسیسم به حساب میآمد و مسخرهاش میکردند و اگر صحبت «دفاع از حقوق» میشد، اولین چیزی که به ذهن میرسید حقوق مصرفکننده بود.
ارنو سال ۱۹۴۰ در خانوادهای از طبقۀ کارگر به دنیا آمد و در سالهای پایانیِ دهۀ ۲۰۰۰ یکی از بهترین نویسندگان فرانسه به شمار میرفت. «زندگینامۀ خودنوشت جمعی» او دربارۀ جامعۀ فرانسویِ بعد از جنگ [جهانی دوم] سال ۲۰۰۸ به زبان فرانسه منتشر شد، کمی قبل از آنکه بانک برادران لیمن ورشکست شود. ولی تا ۲۰۱۷ طول کشید که ترجمۀ انگلیسی کتاب منتشر شود، تقریباً وقتی که دهۀ «پوپولیست» رو به پایان بود.
وقتی کتاب ارنو برای بار اول به انتشار رسید، از جهانی درهمشکسته و خفقانآور سخن میگفت که در آن مردم به ورطۀ فقر میافتادند و سیاست به بنبست و تعطیلی کشیده شده بود، با آنکه تکنوکراتها بر سر کار بودند. تونی بلر میگفت مخالفت با جهانیسازی مثل مخالفت با آمدوشُد فصلهاست و واژۀ «جایگزینناپذیر»[۲] وارد فرهنگ لغات آلمانی شده بود.
ارنو آن دوره را چنین به یاد میآورد: «درست نمیدانستیم چه چیزی بیش از همه خستهمان کرده است؛ رسانهها و نظرسنجیهایشان دربارۀ اینکه به چه کسی بیشتر اعتماد دارید، تحلیلهای متفرعنانه و حقارتبار، سیاستمدارانی که وعده میدادند بیکاری را کاهش خواهند داد و جلوی انقباض بودجههای رفاهی را خواهند گرفت، یا پلهبرقی ایستگاه متروی آرایآر …