
آتلانتیک — «انسان ابداع دوران جدید است و احتمالاً به پایان خود نزدیک میشود».
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، با بیان این سخن در کتابش، به نام نظام اشیا (۱۹۶۶)، منادی روش جدیدی برای تفکر بود که علومانسانی و اجتماعی را دگرگون کرد. نظر اصلی فوکو این بود که روشهایی که مطابق آنها خودمان را بهعنوان انسان میشناسیم، فارغ از اینکه چقدر آنها را بدیهی فرض میکنیم، جاودانی و ذاتی نیستند. بلکه باید گفت مفهوم مدرن «انسان» در سدۀ هجدهم با ظهور روشهای جدید تفکر در حوزههایی چون زیستشناسی، جامعهشناسی و زبان ابداع شد و درنهایت هم جای به مفهوم دیگری خواهد داد.
فوکو در آخرین جملۀ مشهور کتابش میگوید «انسان، مثل طرحی بر ساحل شنی دریا، روزی محو خواهد شد». چنین تصویری ترسناک است، اما فوکو آن را «مایۀ آرامش» میداند، چون دال بر این است که اندیشهها و نهادهای بشری ثابت نیستند. همیشه میتوان صورت و ترکیب آنها را، حتی برای بهترشدن، از نو ساخت. این نویدِ آزادیبخشِ پستمدرنیسم بود: آن طرح روی ساحل شنی محو میشود، اما همیشه کسی میآید تا به شیوهای متفاوت طرحی جدید بکشد.
اما اگر قرار باشد تصویر بشر از نو طراحی شود، باید انسانی باشد که این کار را انجام بدهد. حتی افراطیترین اندیشمندان سدۀ بیستم از انتظار برای نابودی واقعی انسان خردمند دست کشیدند، واقعهای که مساوی است با نابودی تمام اهداف و ارزشها و معانی بشر. در تقدیر انسان است که روزی نابود شود، اما تقریباً همگان موافقاند که باید تا حد مقدور این روز را به تعویق انداخت، دقیقاً همانطور که بیشتر انسانها بهطور معمول میکوشند روز ناگزیرِ مرگشان را به تعویق بیندازند.
بااینحال، در سالهای اخیر، گروههای مختلفی از اندیشمندان این فرض اساسی را به چالش …