
انیمۀ مشهور «حمله به تایتان» حول شخصیت دو نوجوان میچرخد: اِرِن یگر و میکاسا آکرمن. فصل اول این انیمه دنیایی دیستوپیایی را تصویر میکند که در آن انسانها، بعد از آنکه ناگهان مورد حملۀ غولهایی عجیبوغریب قرار میگیرند، مجبور میشوند درون سه دیوار عظیم که بهشکل دایرههایی متحدالمرکز ساخته شدهاند محصور شوند. اِرِن از کودکی رؤیای دیدنِ دنیای بیرون را در سر میپروراند و تصمیم دارد عضو دستهای از سربازان زبدۀ ارتش شود که بیرون از دیوارها تلاش میکنند شناخت بیشتری از این غولهای بینامونشان به دست آورند و راهی برای غلبه بر آنها بیابند. در همین حالوهوا، ناگهان غولی بسیار عظیمالجثه پدیدار میشود و دیوار اول را سوراخ میکند. پس از تخریب دیوار، غولها به محل زندگی اِرِن هجوم میآورند و مادر او را جلوی چشمانش میخورند. اِرِن سراسر خشم و استیصال میشود و تصمیم میگیرد تمام عمرش را صرف نابودی غولها کند.
برخلاف ارن که عجول و عصبی و بیدقت است، خواهرخواندهاش، میکاسا، کمحرف و مرموز است. میکاسا، که سالها پیش مادر و پدرش به دست تبهکارانی شرور کشته شدهاند، با خانوادۀ ارن بزرگ شده و مهمترین وظیفۀ زندگیاش را محافظت از ارن میداند. ارن و میکاسا هر دو در نوجوانی دورۀ طاقتفرسایی از آموزشهای نظامی را آغاز میکنند که شرط ورود به ارتش است. آنها وارد مبارزه با غولها میشوند، میکاسا تبحر و لیاقتی بینظیر از خودش نشان میدهد و به غولکُشی تمامعیار تبدیل میشود، اما اتفاق عجیبتر در شخصیت ارن میافتد: در کشاکشی خونین، معلوم میشود که اِرِن میتواند تبدیل به غول شود یا برعکس، شاید غولی باشد که قادر است به شکل انسان درآید. آشکارشدن این توانایی پرسش بزرگی سر راه رهبران جامعه قرار میدهد: …