
ایان — رالف والدو امرسون نوشته است «قدرت در شادمانی است». ما معمولاً شادمانی را نقطۀ مقابل قدرت و تلاشی غیرواقعی برای نشاطبخشیدن به اوضاع میدانیم. ولی امرسون میدانست شادمانی ذخیرهای برای خویشتن ماست، ابزاری برای شکلدادن به زندگی که میتواند جایگاه ما را در دنیای اجتماعی تغییر دهد و ما را به اجتماع وصل کند. در این روزها که موجی از اخبار بد جهان را احاطه کرده است، شادمانی شایستۀ توجه است.
وقتی شادیم، هیجانمان افزایش مییابد و خُلقمان بهسرعت بهبود پیدا میکند. شادمانی شناور و موقتی است، میآید و میرود ولی میتوانیم آن را کنترل کنیم. همانطور که میتوانیم «آرام شویم»، میتوانیم «شاد شویم». به قول فیلسوف انگلیسی، رابرت برتون در آناتومی افسردگی[۱] (۱۶۲۱): «انتظارتان را کم کنید ... شاد باشید». توصیۀ برتون به کمتوقعبودن یادمان میآورد که شادمانیْ قدرتی کوچک است ولی، همانطور که امرسون میدانست، در هر صورت یک قدرت است.
شاید بهخاطر همین کوچکبودن قدرت شادمانی باشد که فیلسوفان معمولاً از آن چشمپوشی کردهاند. آنها ترجیح میدهند بر هیجانات شدیدتری همچون خشم و افسردگی تمرکز کنند و زندگی هیجانی انسان را عرصۀ نبردِ رانههای ناهشیار یا شور و اشتیاقهای شدید بدانند. مثال کلاسیک انسانی که تحت سلطۀ شور و اشتیاق درآمده باشد آشیل، قهرمان یونانی، است. او، بهخاطر خشمی که به آگاممنون داشت، بقیۀ یونانیها را در جنگ با تروا همراهی نکرد و این کار برای او، که بزرگترین سلحشور یونان بود، قصور در وظیفه محسوب میشد. شادمانی، برخلاف خشم، انتخابی است و میتوانیم آن را مدیریت کنیم.
تصادفی نیست که برتون در کتابی دربارۀ افسردگی به شادمانی اشاره میکند. در بسیاری از نوشتهها دربارۀ هیجانات، شادمانی …