
چرا خیلی از نابغهها سرنوشت تلخی دارند؟ چرا خودشان را با الکل و مواد مخدر جوانمرگ میکنند؟ فکر میکنیم آنها چون نابغهاند، چون ذهنشان یا بدنشان قدرتی مهیب و مهارناپذیر دارد، درگیر مشکلاتی میشوند که ما آدممعمولیها درکش نمیکنیم. آنها به چیزهایی میاندیشند و از چیزهایی آسیب میبینند که برای ما ناشناخته است، پس راهی نداریم جز آنکه کنار رویم و ببینیم چطور زندگیشان را تباه میکنند. اما اگنس کالارد مخالف است. از نظر او، جامعه نابغهها را طرد میکند و همین نابودشان میکند.
پوینت — بِث، نقش اول مجموعۀ تلویزیونی «گامبی وزیر»، کسی نیست که دلتان بخواهد با او دوست شوید. او از مربی دوران کودکیاش -نگهبان پیری که به او شطرنج یاد داد- پول میگیرد و هرگز این پولها را برنمیگرداند، نه به دیدنش میرود و نه از او تشکر میکند که مسیر زندگی حرفهایاش را به او نشان داده است. بث حتی به مردانی که حلقۀ حمایتیاش را تشکیل میدهند و به پیشرفتش کمک کردهاند ابزارگونه نگاه میکند. ذهنش آنقدر درگیر برندهشدن در مسابقات است که متوجه نیست مادرخواندهاش بهشدت به الکل وابسته شده است.
وقتی میبازد، بهجای آنکه مانند رقبایش موقر و مهربان باشد، زودرنج میشود و کودکانه رفتار میکند. وقتی مقابل کودک بااستعداد روسی بازی میکند، -در مقام یک بزرگسال- بدجنس و کنترلگر میشود و تنها زمانی با ملایمت با او برخورد میکند که مغلوبش کرده است.
به نظر میرسد او هیچکس را دوست ندارد. اما ببینندگان جذبش میشوند و نبوغ محضش را تحسین میکنند. مهم نیست که بیشتر بینندگان شطرنج بازی نمیکنند، چون صحنههای بازی شطرنج چشمان گیرا و کشیده، چهرۀ بینقص، و ناخنهای مانیکورشدۀ بث را نشانمان میدهند، گویی با خیرهشدن به بدن …