روایت قالبی مناسب برای بازنمایی شخصیت است؛ زیرا چنان میتواند پیوندهای زمانی و علّی بسیار منفردی را میان انگیزه، تصمیم و شرایط برقرار سازد كه هیچ قالب بازنمودی دیگری از پس آن برنمیآید. روایت فضایی فراهم میآورد تا شخصیت فرد بهتدریج بر ما آشكار شود، یا در واكنش به رویدادها و كنش دیگران احتمالاً بهتدریج دگرگون شود. روایت محیطی ملایم و بیخطر برای نسبتدادن شخصیت به افراد فراهم میآورد. مردم در زندگی واقعی بهندرت چنان عمل میكنند كه رفتارشان نشاندهنده شخصیتشان باشد. هنگامی كه چنین عمل میكنند درواقع میخواهند شخصیتشان را جور دیگری نشان بدهند؛ نه آنگونه كه واقعاً هست. بسیاری از رفتارهای ما از شخصیت ما ناشی نمیشود؛ ولی هنگامی كه به شخصیت متوسل میشویم گاه دست خالی باز میگردیم. بنابراین در مجراهای دریافت اطلاعات درباره شخصیت اختلالهایی وجود دارد و استنباط درباره شخصیت نیز كاری دشوار است. برخی از این نكات درباره شخصیتهای روایت نیز صدق میكند؛ زیرا آنها نیز معمولاً چنان رفتار نمیكنند كه شخصیتشان را بنمایانند، مگر هنگامی كه بخواهند با رفتارشان تصویر دیگری از شخصیتشان ارائه دهند؛ ولی اینجا تفاوتی در كار هست. در روایت رفتار شخصیت با خود آن روایت بازنمایی میشود، و روایت دستساخت (مصنوع) است؛ و آگاهانه ساخته شده تا همان بازنمودی باشد كه هست. اگر بپذیریم یا گمان ببریم با روایت شخصیت روبهرو هستیم، اغلب میتوانیم رفتارهایی را كه در آن بازنمایی شدهاند مبنایی منطقی برای استنباط شخصیت بدانیم، صرفاً بهایندلیلكه این رفتارها در آن روایت …
ویژه مشترکین بینهایت
روایت شخصیت
کارکرد روایت برای «شخصیت»، کارکرد «شخصیت» برای روایت
۸ دقیقه مطالعه
این نوشته را پسندیدی؟
اطلاعات چاپ
این نوشته در شمارهٔ ۱۴۴ مجلهٔ همشهری ( بهمن و اسفند ۱۴۰۳) منتشر شده است.