«خلاقیت» را باید از دست «مشاوران خلاقیت» نجات داد<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

«خلاقیت» را باید از دست «مشاوران خلاقیت» نجات داد

چگونه خلاقیت به موتور محرک رشد اقتصادی و ضرورتی جمعی بدل شد؟

فصلنامه ترجمان علوم انسانی

۲۴ دقیقه مطالعه

bookmark
«خلاقیت» را باید از دست «مشاوران خلاقیت» نجات داد

خلاقیت محصول دوران جنگ سرد بود. نمادی بود از آزادی و فردگراییِ آمریکایی در مقابلِ ایدئولوژی‌های دیگری که همه را به همرنگی با جماعت تشویق می‌کردند. روان‌شناسان و متخصصانِ منابع انسانی تلاش فراوانی کردند تا بتوانند این مفهوم را از مفاهیمِ مبهمی مثل «نبوغ» جدا کرده و آن را از موهبتی الهی به دستاوردی سکولار تبدیل کنند، چیزی که می‌شود آن را شناخت، درجه‌بندی کرد، آموخت و به دیگران هم آموزش داد. استیون شیپین، در این یادداشت، تاریخِ ظهور و همه‌گیرشدنِ خلاقیت را نوشته است.

ایان — خلاقیت تاریخ طویلی ندارد. فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد تنها یک کاربرد از این واژه را در قرن هفدهم ضبط کرده است، آن هم در معنایی دینی: «در سفر پیدایش، خدا را می‌یابیم و خلاقیتش را». پس از آن، به‌ندرت کاربردی از این واژه می‌یابیم تا دهۀ ۱۹۲۰ و اشارات شبه‌دینی آلفرد نورث وایتهدِ فیلسوف. بنابراین خلاقیت به‌عنوان قوه‌ای متعلق به یک موجود -‌چه الهی، چه فانی‌- سابقۀ چندانی ندارد. صفتِ آن یعنی «خلاق» -به ‌معنی ‌مبتکر و خیال‌پردازی که ایده‌هایی بدیع داشته باشد- نیز چنین است، اگرچه در دورۀ اولیۀ مدرن وجه وصفی این واژه بسیار بیشتر از وجه اسمی آن به کار می‌رفته است. خدا خالق است و، در سده‌های هفدهم و هجدهم، این نیروی خلاق، همچون واژۀ کم‌کاربرد خلاقیت، امری الهی دانسته می‌شد. ایدۀ وجود نوعی قابلیتِ خلاقانۀ سکولار در هنرهای تخیلی، تا قبل از عصر رمانتیک، به‌ندرت به چشم می‌خورد. و در این زمان است که ویلیام وردزورث خطاب به بنجامین هیدن، نقاش و منتقد هنری هم‌عصرش، گفت «لازمۀ هنر خلاق ... به‌خدمت‌گرفتن جان و دل است».

همۀ این‌ها در میانۀ قرن بیستم و به‌ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم تغییر کرد، برهه‌ای که مفهوم سکولارشدۀ خلاقیت مهم …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در فصلنامه ترجمان علوم انسانی، شماره ۱۸ (بهار ۱۴۰۰) منتشر شده است.