
اگر فرزندانتان را فقط برای کارهای بزرگ تحسین کنید، ممکن است استانداردهای شما را خیلی بالا تصور کنند و مضطرب شوند. اگر مدام برای کارهای خیلی ساده تحسینشان کنید، یا فکر میکنند شما سادهلوحید یا اینکه آنها را احمق فرض کردید. دست آخر هم اگر برای همۀ کارهای کوچک و بزرگ تحسینشان کنید، احتمالاً لوس و حقبهجانب بار میآیند. شما هم با این گزارهها موافقید؟ پس شاید بهتر باشد نگاهی به تجربۀ دستاول و مطالعات کارلین فلورا بیندازید؛ احتمالاً چشماندازتان نسبت به تحسین فرزندانتان دگرگون شود.
ایان — شش ماه پیش که پسرم را به کارولینای جنوبی پیش والدینم برده بودم، یک شب پس از اینکه چند ظرف را شستم، پدرم با صدای بلند گفت: «کارت خوب بود!» این یک شوخی طعنهآمیز با من بود. قبل از آن، خودم دو بار به پسرم گفته بودم «کارت خوب بود!» وقتی چند تمشک آبی خورده بود، و دوباره همان شب وقتی به جلو خم شده بود و، پس از کمی تلاش، جوراب خودش را بالا کشیده بود. پسرم در آن زمان ۱۸ماهه بود.
ماجرا را بهخوبی میدانستم: والدینِ بچههای نسل هزاره آنها را به افرادی خودپسند، تحسینطلب و حقبهجانب تبدیل کرده بودند، چون همیشه آنها را پیکاسو و آینشتاین میخواندند. خب که چه؟ من هم فرزندم را خیلی تحسین میکنم و اصلاً هم از این کار شرمی ندارم. وقتی پسرم بر طبلهای کوچکش میکوبد یا با مدادشمعیهایش دیوار را خطخطی میکند، افتخار میکنم بگویم چقدر بااستعداد است. میخواهم لذت و محبتم را به فرزندم ابراز کنم که گامهای کوچکش را رو به جلو برمیدارد. نگاههای طعنهآمیز والدینم هم مرا از این کار وانمیدارد.
ما واقعاً در مورد تحسین چه میدانیم؟ برخی یافتهها و بیشمار توصیه را میتوان از طریق وبسایتِ انسانشناس زیستی، گوئن دوئر …