قاتل قصر شیشه‌ای<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

قاتل قصر شیشه‌ای

قسمت چهاردهم؛مجموعه داستان های حقوقی- جنایی:کاراگاه دِموربایا

کیهان بچه‌ها

۳ دقیقه مطالعه

bookmark

خلاصه قسمت قبل:

حدود ده دقیقه بعد از این‏که مشاور به پرهام گفت می‏خواد باهاش صحبت کنه، پرهام یه دفعه حالش بد شد و شواهد نشون می‏داد که مسموم شده، برای همینم آقای منوچهری به کارآگاه گفت که با پلیس تماس بگیره و مشاور و خدمتکارو تحویلشون بده؛ بعد از این جریانات و بعد از دستگیری اون دو نفر، به نظر میومد که دیگه ماموریت کارآگاه توی اون خونه تموم شده و برای همینم اون می‏خواست از اونجا بره، اما درست در لحظات آخر، آوا نوه‏ی آقای منوچهری ادعا کرد که پرهام قاتل اصلی پدر و عمه شه.

آوا: اون زمان شرکت ما داشت ورشکست می‏شد و تنها راه نجاتمون ثروت اون دختر بود، برای همینم آقاجون اون دخترو برای پوریا خواستگاری کرد و این‏جوری بود که ویدا عروس این خونواده شد؛ یادمه اون زمان ویدا به من گفت که پدرش اصلا از پوریا خوشش نمیاد و اونو فقط به‏ خاطرثروت آقاجون و این‏که عموم یه جراح بود مجبور به این ازدواج کرد، خلاصه این ازدواج صرفا یه ازدواج برای به دست ‏آوردن پول بود نه چیز دیگه.

- دموربایا: پس برای همینه که ویدا و پرهام انقدر از مشاور بدشون میاد.

- بله؛ کارآگاه شبی که من می‏خواستم برم فرودگاه درست همون شبی بود که پگاه به …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۳۰۸۸ مجله کیهان بچه‌ها (تابستان ۱۴۰۱) منتشر شده است.