
وقتی کتاب پینکر، اینک روشنگری، را بخوانید، احساس میکنید یکی از آن متفکرهای دوآتشۀ روشنگری، دو قرن پیش، در یک غار خوابش برده و حالا، در عصر ما، بیدار شده. او همچنان هوادار خوشبینیِ روشنفکرانی است که خیال میکردند، وقتی علم به اوج خودش برسد، رنج آدمیزاد هم تمام خواهد شد. روزگار گذشت، علم قلههایش را فتح کرد، و فقط یکی از رنجهای بشریت شد جنگهای جهانی با هشتاد میلیون کشته. پینکرِ خوشبین چه توجیهی برای این همه مصیبت روزگار ما دارد؟
نیو استیتسمن — «طبق تعریف، مخالفت با عقلْ کاری غیرعقلانی است». استیون پینکر دلباختۀ تعریفهاست. پینکر در ابتدای این دفاعیۀ ماندگار از روایت تفکرِ دوران روشنگری، که اخیراً هم همه جا حرفش هست، مینویسد: «اگر گفتهای را از سرِ ایمان قبول کنید، بدین معناست که آن حرف را بدون یک دلیل خوب باور کردهاید. پس، طبق تعریف، ایمان به وجود موجودات فراطبیعی با عقل جور در نمیآید». بسیار خوب، البته که خوب است غائله را یک بار و برای همیشه فیصله دهیم. اما مثل اینکه نیازی نیست خودمان را با دلایل تاریخدانها و انسانشناسها و زیستشناسان تکاملی به دردسر بیندازیم، دلایل کسانی که دین را پدیدهای بسیار پیچیده و برطرفکنندۀ طیف وسیعی از نیازهای انسان میدانند. گویا تمام آنچه لازم است یک لغتنامه است و بس. پس بهسادگی لایش را باز میکنید و میفهمید که دین -طبق تعریف- غیرعقلانی است.
به همین ترتیب، اصلاً نیاز نیست خودتان را به زحمت بیندازید و بفهمید که روشنگری دقیقاً چگونه بوده. هر طور هم که حساب کنیم، دیوید هیوم یکی از بزرگترین متفکران روشنگری محسوب میشود، فیلسوف اسکاتلندی و شکاکی که لرزه بر اندام ایمانوئل کانت انداخت، و به قول خود کانت، او را از «خواب جزمی» بیدار کرد. …