
واژۀ خودمهاری با نام والتر میشل عجین است. بااینحال، بد نیست بدانید که میشل سالها درگیر ترک سیگار بوده، و هنوز هم نمیتواند جلوی تند غذاخوردن و عصبانیتهای ناگهانیاش را بگیرد. میشل، بر اساس تجربیات شخصی و پژوهشیاش، معتقد است که انسان زمانی میتواند خود را در برابر وسوسههای گوناگون حفظ کند که ارزش عینیِ آنها را تغییر دهد.
نیویورکر — والتر دشواریهای زیادی برای ترک سیگار کشیده است. او در سنی کم سراغ سیگار رفته، و حتی زمانیکه فهم و خودشناسیاش افزایش یافته بود، باز هم نمیتوانست آن را کنار بگذارد. این عادتِ او سالها ادامه یافت، در دوران کارشناسی در دانشگاه ایالتی اوهایو، و سپس در آغاز دوران تدریس روانشناسی در دانشگاه هاروارد، و بعد از آن، استنفورد در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰. میشل اخیراً به من گفت: «روزی سه پاکت سیگار به علاوۀ یک پیپ میکشیدم، و وقتی هم پیپ تمام میشد، یک سیگار برگ میکشیدم». پس از انتشار اولین گزارش جراح کل ایالات متحده در مورد خطرات تنباکو در سال ۱۹۶۴، میشل فهمید که اعتیاد او میتواند موجب مرگش شود. اما باز هم تلاشهای او برای ترکْ هر بار با شکست روبهرو شد. ترک میکرد و، همچون بسیاری افراد دیگر که میخواهند این عادت را کنار بگذارند، دوباره سراغش میرفت. او ادامۀ این عادت را بهعنوان بخشی از تصویر استادانهاش توجیه میکرد.
داستان میشل چیز عجیبی نیست (نیکوتین اعتیادآور است و ترک آن دشوار)، مگر از یک جهت: میشل مبتکر آزمایش مارشمالو [۱] است. این تست یکی از مشهورترین آزمایشات در تاریخ روانشناسی است، و آن را معمولاً شاهدی بر اهمیت خودمهاری میدانند. در آزمایش اصلی که در دهۀ ۱۹۶۰ در دانشکدۀ بینگ نرسری در استنفورد انجام شد، تیم پژوهشی میشل به یک کودک خوراکیای …