قدم زدن با یکی از بهترین یاران حضرت محمد(ص)، آرزوی هر مسلمانی است و حالا که در راهپیمایی باشکوه اربعین و در مسیر نجف به کربلا، این افتخار بزرگ نصیبم شده، دوست دارم با او همکلام بشوم و از خرمن داناییاش بهرهای ببرم.
- مدتی بود به شما فکر میکردم.
- (با لبخند) اگر فکر نکرده بودی که حالا در خدمت شما نبودم.
- شما محبت دارید.
- حالا چهطور شد که به فکر من افتادی؟
- راستش امام جماعت مسجدمان میگفت که شما اولین کسی هستید که در چهلمین روز شهادت امامحسین(ع)، خودش را به کربلا رساند.
- بله با عطیه رفتم.
- دخترتان را میگویید؟
- (با خنده) نه جانم، عطیه کوفی جوانمردی بود که من پیرمرد را در سفر به کربلا یاری کرد.
- پس چرا اسمش...
- (با لبخند) در آن زمان و مکان، عطیه اسمی پسرانه بوده است و آنطور که شنیدهام، پدر عطیه، وقت تولد فرزند، او را به خانه امام علی(ع) برد تا حضرت اسمش …