اولین مسافر<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

اولین مسافر

«پای صحبت جابربن عبدالله انصاری»

کیهان بچه‌ها

۵ دقیقه مطالعه

bookmark

قدم زدن با یکی از بهترین یاران حضرت محمد(ص)، آرزوی هر مسلمانی است و حالا که در راه‌پیمایی باشکوه اربعین و در مسیر نجف به کربلا، این افتخار بزرگ نصیبم شده، دوست دارم با او هم‌کلام بشوم و از خرمن دانایی‌اش بهره‌ای ببرم.

- مدتی بود به شما فکر می‌کردم.

- (با لبخند) اگر فکر نکرده بودی که حالا در خدمت شما نبودم.

- شما محبت دارید.

- حالا چه‌طور شد که به فکر من افتادی؟

- راستش امام جماعت مسجدمان می‌گفت که شما اولین کسی هستید که در چهلمین روز شهادت امام‌حسین(ع)، خودش را به کربلا رساند.

- بله با عطیه رفتم.

- دخترتان را می‌گویید؟

- (با خنده) نه جانم، عطیه کوفی جوان‌مردی بود که من پیرمرد را در سفر به کربلا یاری کرد.

- پس چرا اسمش...

- (با لبخند) در آن زمان و مکان، عطیه اسمی پسرانه بوده است و آن‌طور که شنیده‌ام، پدر عطیه، وقت تولد فرزند، او را به خانه امام علی(ع) برد تا حضرت اسمش …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شماره ۳۰۹۱ مجله کیهان بچه‌ها (شهریور ۱۴۰۱) منتشر شده است.