
دیوید بناتار را بدبینترین فیلسوف زندۀ جهان نامیدهاند. وی معتقد است اگر از آدمها بپرسی زندگی چطور چیزی است، حتی اگر درگیر مشکلات فراوان باشند، میگویند زندگی خوب و زیباست. اما این حرف بهخاطر ارزیابیهای نادرست و سوگیریهای شناختی آنهاست. چراکه اگر واقعبینانه نگاه کنیم، میبینیم که اگر هیچوقت به دنیا نیامده بودیم خیلی به نفعمان بود. بر همین اساس او مخالف تولیدمثل است. در این یادداشت، بناتار اصلیترین دلایل خودش برای تولدستیزی را توضیح میدهد.
ایان — سال ۲۰۰۶، کتابی چاپ کردم با عنوان چه بهتر که هیچوقت به وجود نمیآمدیم[۱]. استدلال کردم که بهوجودآمدن همیشه آسیبی جدی است. انسانها هرگز، تحت هیچ شرایطی، نباید تولیدمثل کنند، موضعی که به آن «تولدستیزی»[۲] میگویند. در پاسخ، نامههایی از خوانندگان دریافت کردم که به نقد و بررسی کارم پرداخته بودند، حمایتم کرده بودند و البته خشم و اعتراضشان را نشان داده بودند. در آن میان، این پیام هم به دستم رسید، که تکاندهندهترین بازخوردی است که تابهحال گرفتهام:
من از وقتی نوجوان بودم، بهطرز وحشتناکی، عذاب کشیدهام؛ بهخاطر قلدریهای وحشیانهای که در مدرسه تجربه کردم و آنقدر به من آسیب زد که به نقطهای رسیدم که مجبور شدم مدرسه را ترک کنم. بدبختی اینکه قیافۀ خیلی بدی دارم و حتی غریبهها توی خیابان بهخاطر اینکه «خیلی زشت» هستم مرا قضاوت و تمسخر میکنند و به من توهین میکنند. این اتفاق تقریباً هر روز میافتد. به من میگویند زشتترین آدمی هستم که در عمرشان دیدهاند. کنارآمدن با این حرفها برایم بینهایت دشوار است. بعد، برای حسن ختام، وقتی تازه ۱۸سالم شده بود، دکترها تشخیص دادند که یک بیماری قلبی خطرناکِ مادرزادی دارم و حالا که …