قاتل قصر شیشه‌ای<!-- --> | طاقچه
infinite

ویژه مشترکین بی‌نهایت

قاتل قصر شیشه‌ای

قسمت سیزدهم؛مجموعه داستان های حقوقی- جنایی: کاراگاه دِموربایا

کیهان بچه‌ها

۴ دقیقه مطالعه

bookmark

خلاصه بخش دوازدهم:

کارآگاه به دلیل اینکه احساس می کرد خدمتکار هنوز هم داره یه چیزایی رو ازش مخفی می کنه به طرف آشپزخونه رفت تا دوباره با اون صحبت کنه، اما متوجه شد که اون داره با یه مرد حرف میزنه، خدمتکار بعد از دیدن کارآگاه و بعد از سوالایی که اون ازش پرسید، اعتراف کرد که به دستور و تهدید مشاور میزان داروی آرام بخشی رو که پوریا بهش گفته بود توی لیوان شیرهای پارسا و پگاه بریزه سه برابر کرده و همینم باعث دیوونه شدن اونا شده.

راوی اول:

موقع صرف شام از اتاقم بیرون اومدم و داشتم درو قفل می‌کردم که دیدم پرهام هم از اتاقش بیرون اومد و درو بست؛ خلاصه دوتایی با هم از پله ها پایین اومدیم و رفتیم دور میز شام نشستیم و بعد از اینکه آقای منوچهری هم اومدن شروع به غذا خوردن کردیم؛ من در تموم این مدت همش حواسم به حرفا و حرکات مشاور بود و اون خدمتکار هم تمام مدت درحال پذیرایی و بردن و آوردن غذاها بود و هیچ کار دیگه ای نمی‌کرد؛ بعد از صرف شام، مشاور رفت سراغ پرهام و بهش گفت که میخواد باهاش خصوصی صحبت کنه و متاسفانه پرهامم قبول کرد، اونا حدودا ده دقیقه ای توی اتاق بودن و داشتن با هم حرف میزدن، …

این نوشته‌ را پسندیدی؟

like
like

اطلاعات چاپ

این نوشته در شمارهٔ ۳۰۸۷ مجلهٔ کیهان بچه‌ها (پاییز۱۴۰۱) منتشر شده است.