دانلود و خرید کتاب سلام، دوستت دارم شانا شاپیرو ترجمه سیمین موحد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سلام، دوستت دارم اثر شانا شاپیرو

کتاب سلام، دوستت دارم

معرفی کتاب سلام، دوستت دارم

کتاب سلام! دوستت دارم اثر شانا شاپیرو، تمرین تحول مغز در جهت خویشتن‌دوستی برای رضایت و برکت بیشتر در زندگی است. این اثر را سیمین موحد به فارسی ترجمه کرده است.

درباره‌ی کتاب سلام! دوستت دارم

شانا شاپیرو در کتاب سلام! دوستت دارم تمرین‌هایی برای تحول مغز نوشته است. اما چرا لازم است که مغزمان را متحول کنیم؟ یکی از دلایل این است که با ایجاد این تحول، می‌توانیم خود و وجود خودمان را بیشتر دوست داشته باشیم و در نتیجه درها را به سوی رضایت و برکت باز کنیم. تمرین‌های کتاب سلام! دوستت دارم به شما کمک می‌کنند تا آرامش عمیق را تجربه کنید، رضایت خاطر از خود و زندگی‌تان به دست بیاورید و در نهایت وضوح و روشنی بیشتری به زندگی‌تان ببخشید. هیچ وقت برای آغاز کردن و در مسیر تغییرات مثبت قرار گرفتن دیر نیست. 

کتاب سلام! دوستت دارم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

کتاب سلام! دوستت دارم اثری خواندنی برای تمام کسانی است که نیروی ذهن ایمان دارند. اگر از علاقه‌مندان کتاب‌های حوزه موفقیت و خودیاری هستید، کتاب سلام! دوستت دارم نظرتان را به خود جلب می‌کند.

بخشی از کتاب سلام! دوستت دارم

نقطهٔ ورود من در بدترین لحظهٔ زندگی‌ام آمد. هفده سال داشتم و در بیمارستان بستری بودم. با میله‌ای فلزی در نخاعم، گذر زندگی را که پیش چشمم از دست می‌رفت، تماشا می‌کردم.

زندگی من در ساحل زیبای لاگونای ایالت کالیفرنیا به‌راستی رویایی بود. من با تیم والیبال مدرسه قهرمان شده بودم و همچون شاهزاده خانمی تاج به‌سر به خانه بازگشته بودم. به‌علاوه تازه توسط دانشگاه دوک برای بازی در تیم والیبال آنها پذیرفته شده بودم.

چند ماه پیش از پایان دوران دبیرستان روی تخت معاینهٔ مطب پزشک ارتوپدم دراز کشیده بودم و منتظر بودم تا بیاید و چک‌آپ معمول من را برای درمان انحنای ستون فقراتم انجام بدهد. من از بدو تولد با این مشکل روبه‌رو بودم. حالا من و پزشکم حسابی با هم دوست شده بودیم و من بی‌صبرانه می‌خواستم خبر قهرمانی تیم والیبال مدرسه‌مان و پذیرشم را از سوی دانشگاه دوک به او بدهم.

به محض باز شدن در، روی تخت نیم‌خیز شدم، اما چهرهٔ گرفتهٔ دکتر نگذاشت حرفی بزنم.

او گفت: «شانا! عکس‌های رادیولوژی نشون میده که وضع ستون فقراتت بدتر شده. اگه کاری نکنیم استخونای ستون فقراتت، ریه‌ات رو سوراخ می‌کنه. باید عملت کنیم.»

بُهت‌زده شدم! کلمات دکتر مثل شلاق بر من فرود آمد. بعد موجی از وحشت وجودم را فراگرفت.

هفته‌های پیش از عمل جراحی مثل برزخی ابدی بود. من مدام به آن میلهٔ فلزی بزرگی که در نخاعم گذاشته بودند، فکر می‌کردم و می‌لرزیدم. ذهنم در وحشت از آینده‌ای نامعلوم و دهشتناک قفل شده بود.

وقتی پس از عمل به هوش آمدم، از برزخ به دوزخ رفتم. درد وحشتناکی داشتم که امکان هر نوع حرکتی را از من می‌گرفت. فهمیدم زندگی‌ای که تا آن زمان داشتم و آینده‌ای که رویایش را در سر می‌پروراندم، رخت بر بسته و رفته است.

من در تمام ماه‌های نقاهتم به‌شدت می‌کوشیدم با بدنی بیگانه و از آن بدتر، با ذهنی بیگانه به زندگی ادامه دهم. آن دختر نوجوان جسور و جویای نام رفته بود و به جایش دختربچه‌ای ترسیده نشسته بود که هر حرکتش پر از ترس و درد بود.

اما بیش از همه ذهنم عذابم می‌داد. من نومید و بی‌پناه روی تخت دراز کشیده بودم و می‌اندیشیدم: یعنی تا آخر عمرم درد می‌کشم؟ نه، دیگر کسی دوستم نخواهد داشت! هیچ‌کس عاشق این بدن درهم شکستهٔ پر از زخم‌های بزرگ قرمز نمی‌شود.

 

 

نظرات کاربران

Saeedian
۱۴۰۳/۰۱/۰۱

حالِ خوب این کتاب حالتون رو خوب میکنه. من قبل از خوندن این کتاب با تمرینات ذهن آگاهی آشنا بودم اما بطور کلی کتاب خوبیه برای آشنایی با ذهن آگاهی.

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۸)
من متوجه صدای ذهن قضاوت‌گر خودم شدم و یاد گرفتم به‌جای باور حرف‌های آن، صرفاً مشاهده‌اش کنم. دیگر نکوشیدم تجاربم را کنترل کنم، بلکه با کنجکاوی، علاقه و مهربانی با آنها روبه‌رو شدم. کم‌کم احساس راحتی بیشتری کردم و به‌جای تلاش برای «درست انجام دادن کار»، خودم را در تمرین مراقبه‌ام رها کردم. من دریافتم که تمرین ذهن-آگاهی هم دقیقاً همین است؛ یعنی تمرین است، نه تقلا برای رسیدن به کمال.
احسان رضاپور
«هر اتفاقی که برای تو افتاده، دیگر افتاده و رفته. مسئله این است که حالا چطور می‌خواهی با آن روبه‌رو شوی؟»
احسان رضاپور
پرورش نگرش حاکی از مهربانی و شفقت، «معجون مخفی» ذهن-آگاهی است. برای روشنگری بیشتر، بهتر است بگویم این نگرش مهربانی به معنی شل و ول بودن یا سرپوش گذاشتن روی مسائل دشوار نیست. برعکس، این راهی است برای به عهده گرفتن مسئولیت کامل و حقیقی عواطف‌مان، افکارمان و اعمال‌مان. ما یاد می‌گیریم که به‌جای سرزنش و یا احساس گناه، درک کنیم و شفا ببخشیم.
احسان رضاپور
من اغلب اوقات احتیاج دارم تمرین صبر کنم. هر بار که پیش از واکنش نشان دادن به کسی یا چیزی مکث می‌کنم و نفس عمیق می‌کشم، هم گذرگاه عصبی صبر را رشد و پرورش می‌دهم و هم گذرگاه‌های بی‌صبری واکنش غیرارادی را هرس می‌کنم. به‌راستی این یعنی بازی برنده – برنده!
احسان رضاپور
مهم‌ترین کشف علوم مربوط به مغز در قرن بیستم -یعنی علم انعطاف‌پذیری عصبی یا ترمیم مغز- حاکی از آن است که مغز ما در سراسر عمرمان مدام تغییر می‌کند. شما هر چند سال که داشته باشید، همیشه می‌توانید گذرگاه‌های عصبی سالم و جدید در مغزتان بیافرینید و گذرگاه‌های قدیمی و ناسالم را کنار بگذارید.
احسان رضاپور
ذهن-آگاهی باعث اتصال عمیق‌تر ما به ارزش‌ها و احساسات‌مان می‌شود.
Saeedian
هنگام حضور در برابر رنج انسانی دیگر، شفقت به‌صورت عاطفهٔ مثبت در مغزمان ثبت می‌شود، درحالی‌که همدلی به‌صورت درد ثبت می‌شود.
Saeedian
«هر اتفاقی که برای تو افتاده، دیگر افتاده و رفته. مسئله این است که حالا چطور می‌خواهی با آن روبه‌رو شوی؟».
پروانه

حجم

۲۴۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۱۴ صفحه

حجم

۲۴۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۱۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان