کتاب آخرین تصمیم

کتاب آخرین تصمیم اثر سید احمد زرهانی داستان خواندنی از جوانی است که در دوران جنگ به خدمت در جبهه مشغول می‌شود. 

درباره‌ی کتاب آخرین تصمیم

آخرین تصمیم داستانی از سید احمد زرهانی است. این داستان با گفتگو و بحث اعضای یک خانواده آغاز می‌شود. پدر خانواده که به دنبال پیشرفت است دوست دارد از روستایشان به تهران برود. اعضای خانواده‌ درباره‌ی این تصمیم باهم بحث می‌کنند و همه می‌خواهند پدر را از تصمیمی که گرفته است منصرف کنند. اما اتفاقاتی رخ می‌دهد و ....

کتاب آخرین تصمیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

علاقه‌مندان به داستان‌های دوران دفاع مقدس از خواندن کتاب آخرین تصمیم لذت می‌برند.

بخشی از کتاب آخرین تصمیم

در همين حال صداي در حياط بلند مي شود. نادر همراه يك نفر ديگر وارد خانه مي‌شوند. نادر و رفيقش گاو و گوسفندها را سوار كاميون مي‌كنند. براي آخرين بار پيشاني گوسفند حنايي را مي‌بوســم و با ديدگاني اشــك آلود از او خداحافظي مي‌كنــم، با خودم مي‌گويم: «خدايا! چرا پدرم اين گونه تغيير كرده است؟ چرا همه چيز را فداي تهران مي‌كند؟» 

تنها يك بز باقي مي‌ماند كه آن هم مال پدربزرگ اســت و يك تنه داد و فرياد مي‌كند. نادر با خوشحالي، چك دويست و پنجاه هزار توماني را به پدرم مي‌دهد و از خانه خارج مي‌شود. مادرم همچنان مي‌گريد و با دل شكسته، گاو و گوسفندها را بدرقه مي‌كند. غرش باد، رعد و برق و صداي حركت كاميون در پشت تپه‌هاي مجاور روستا، گم مي‌شود. نسرين خواهر كوچكم، همچنان ســرگرم عروسك بازي اســت و گهگاه با نگراني حرفي مي‌زند تا فضاي غضب آلود خانه را قدري آرام كند؛ ولي كسي به او محل نمي‌گذارد.

آفتاب كم كم غروب مي كند. مادرم شكســت را پذيرفته است و چيزي نمي‌گويد. سگ باوفاي خانه، از رفتن گاو و گوسفندان ناراحت است و عوعو مي كند. پدرم با بي‌حوصلگي و تندي، او را با لگد از خانه بيرون مي‌كند و مي‌گويد: «مأموريت تو هم تمام شد؛ در اين جا چيزي نيست كه از آن نگهباني كني.»