کتاب امتداد سرخ

کتاب امتداد سرخ، نوشته زهرا باقری، مجموعه خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی حمیدرضا بهزادی است. 

درباره‌ی کتاب امتداد سرخ

زهرا باقری در کتاب امتداد سرخ، به جمع‌آوری و نوشتن خاطرات سرهنگ مهندسی رزمی، حمیدرضا بهزادی پرداخته است. در دوران جنگ، بسیاری از رزمندگان و ایثارگران در مناطق مین‌گذاری شده فعالیت می‌کردند تا آن منطقه را از مین پاک کنند. گاهی عضوی از بدنشان را از دست می‌دادند و گاهی هم این فداکاری به شهادتشان منجر می‌شد. سرهنگ حمیدرضا بهزادی در کتاب امتداد سرخ از تلاش‌های خالصانه قهرمانان یگان‌های مهندسی رزمی پاک‌سازی میادین مین صحبت می‌کند و خاطراتش را از دوران جنگ بازگو می‌کند. 

کتاب امتداد سرخ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از مطالعه خاطرات رزمندگان لذت می‌برید، کتاب امتداد سرخ گزینه‌ی مناسب شما است. 

بخشی از کتاب امتداد سرخ

دوران راهنمایی علاوه بر درس و کار، به یادگیری ورزش کونگ‌فو می‌پرداختم. در این زمان فضای سیاسی شهر تغییر کرده بود. از گوشه و کنار صحبت‌هایی در مورد ظلم و ستم شاه به گوش می‌رسید. این صحبت‌ها به منزل ما و کارگاه هم رسید.

صدای تیراندازی‌های شبانه، آتش زدن مشروب فروشی‌ها، پخش اعلامیه و... رخدادهایی بودند که هر شب تکرار می‌شد. رضا و محمد در فعالیت‌ها حضور پررنگی داشتند اما اصرارهای من برای همراهی با آن‌ها بی‌فایده بود. یک روز آقا فریدون چند بسته اعلامیه به من داد که مخفیانه به برادرانم عبدالرضا و محمد برسانم و همین آغاز فعالیت‌های انقلابی من شد. شب‌ها با اردشیر روی دیوارهای محله شعارهای انقلابی می‌نوشتیم: «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد و...»

یک روز عصر در محلهٔ برزه دماغ من در حال نگهبانی بودم و اردشیر شعار می‌نوشت، ناگهان، سنگینی دستی را روی شانه‌ام احساس کردم. تا صورتم را برگرداندم، دو نفر ساواکی قوی هیکل به ما حمله کردند و حسابی کتک‌مان زدند، با حضور مردم توانستیم فرار کنیم.