کتاب در فراق تو

کتاب الکترونیکی «در فراق تو» اثر «فریبا انصاری» و با ویراستاری «نرگس مولوی» توسط نشر متخصصان منتشر شده است. این مجموعه شامل اشعاری در قالب‌های مختلف است که مضامین عاشقانه، فراق، دلتنگی و امید را در خود جای داده‌اند. شاعر با زبانی صمیمی و تصاویر ملموس، تجربه‌های عاطفی و لحظات ناب جدایی و انتظار را به تصویر کشیده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب در فراق تو

«در فراق تو» مجموعه‌ای از اشعار معاصر فارسی است که توسط «فریبا انصاری» سروده شده و در قالب کتاب الکترونیکی در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. این کتاب در دسته‌بندی شعر فارسی معاصر جای می‌گیرد و مضامین آن حول محور عشق، جدایی، دلتنگی، امید و خاطرات می‌چرخد. شاعر در این اثر با بهره‌گیری از زبان روزمره و تصاویر آشنا، احساسات انسانی را به‌گونه‌ای بیان کرده که برای مخاطب امروزی قابل لمس باشد. ساختار کتاب به‌صورت مجموعه‌ای از شعرهاست که هرکدام به‌تنهایی روایت‌گر بخشی از تجربه‌های عاطفی شاعر هستند. این مجموعه در دوره‌ای منتشر شده که شعر معاصر فارسی همچنان به بیان دغدغه‌های فردی و اجتماعی می‌پردازد و «در فراق تو» نیز در همین مسیر حرکت می‌کند. کتاب با نگاهی به روابط انسانی، خاطرات و تأثیر جدایی بر روح و روان انسان، فضایی احساسی و گاه نوستالژیک را پیش روی خواننده قرار می‌دهد.

چرا باید کتاب در فراق تو را بخوانیم؟

این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون عشق، جدایی و امید، فرصتی برای هم‌ذات‌پنداری با احساسات انسانی فراهم می‌کند. اشعار «در فراق تو» با تصویرسازی‌های ساده و ملموس، تجربه‌های عاطفی را به‌گونه‌ای بیان کرده‌اند که می‌توانند برای بسیاری از مخاطبان آشنا و قابل لمس باشند. خواندن این مجموعه، امکان بازنگری در احساسات شخصی و تجربهٔ لحظات ناب دلتنگی و امید را فراهم می‌آورد. علاوه‌بر این، علاقه‌مندان به شعر معاصر فارسی می‌توانند با مطالعهٔ این اثر با نگاه و زبان شاعرانهٔ «فریبا انصاری» آشنا شوند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب به علاقه‌مندان شعر معاصر فارسی، کسانی که دغدغه‌های عاطفی و تجربهٔ جدایی و دلتنگی دارند و همچنین افرادی که به دنبال بیان شاعرانهٔ احساسات خود هستند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب در فراق تو

«شبی که ساز می‌کردی تو آهنگ سفر با خود تو را با لهجهٔ گل‌های نیلوفر صدا کردم رها کردی مرا در دشت سرگردان تنهایی مرا در حسرت دیدار با غم آشنا کردی رک برداشت دل از رفتنت حالا پس از آن روز چه خواهی داد پاسخ در جواب من بگو ای جان! مگر غیر از صبوری و وفا با تو جفا کردم؟ شسیر دردم و افسون آن چشمان سحرانگیز بگو با من چه طلمی در حقت ای جان؛ روا کردم؟ اردیبهشت ۱۰۲»