کتاب مرغ کوچولوی قرمز

کتاب مرغ کوچولوی قرمز با عنوان اصلی The little red hen نوشتهٔ «رزی مک کورمک» و با تصویرگری «گیل مکانتش» توسط «زهره حیدرنژاد» ترجمه شده و نشر سنجاق آن را در سال ۱۴۰۴ به‌صورت الکترونیک منتشر کرده است. این کتاب که برای کودکان نوشته شده، داستانی در باب تلاش، همکاری و مسئولیت‌پذیری است و با زبانی ساده و تصاویری رنگی، مفاهیم مهمی را به مخاطبان کودکان منتقل کرده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب مرغ کوچولوی قرمز

کتاب «مرغ کوچولوی قرمز» داستانی برای کودکان و حاصل بازآفرینی یکی از قصه‌های کلاسیک با شخصیت‌هایی از میان حیوانات است. این داستان با محوریت شخصیت اصلی، یعنی مرغ کوچولوی قرمز، ماجرای تلاش و پشتکار او را در مزرعه به تصویر می‌کشد. روایت کتاب به‌گونه‌ای طراحی شده که کودکان را با اهمیت کار گروهی، مسئولیت‌پذیری و نتیجهٔ تلاش فردی آشنا کند. ساختار کتاب ساده و خطی است و با تصاویر رنگی، فضای مزرعه و شخصیت‌های حیوانی را برای کودکان ملموس‌تر می‌کند. نویسنده، «رزی مک کورمک» (Rosie McCormick) با بازگویی این داستان سعی کرده است مفاهیم اخلاقی را در قالب قصه‌ای شیرین و آموزنده ارائه دهد. این کتاب برای گروه سنی کودک و به‌ویژه مخاطبان بالای ۷ سال مناسب است و می‌تواند به‌عنوان یکی از نخستین تجربه‌های خواندن مستقل برای کودکان مورد استفاده قرار گیرد.

خلاصه داستان مرغ کوچولوی قرمز

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان با معرفی مرغ کوچولوی قرمز آغاز می‌شود که در مزرعه‌ای با دوستانش زندگی می‌کند. مرغ کوچولو برخلاف دیگر حیوانات مزرعه، همیشه فعال و کوشا است و بیشتر کارها را خودش انجام می‌دهد. روزی او دانه‌های گندم پیدا می‌کند و تصمیم می‌گیرد آن‌ها را بکارد. مرغ کوچولو از دوستانش می‌خواهد در کاشت دانه‌ها به او کمک کنند، اما هیچ‌کدام حاضر به همکاری نمی‌شوند. مرغ کوچولو ناامید نمی‌شود و خودش به‌تنهایی دانه‌ها را می‌کارد. با گذشت زمان، گندم‌ها رشد می‌کنند و فصل برداشت فرا می‌رسد. باز هم مرغ کوچولو از دوستانش درخواست کمک می‌کند، اما آن‌ها باز هم بی‌تفاوت می‌مانند. مرغ کوچولو گندم‌ها را برداشت می‌کند، آن‌ها را آسیاب می‌کند و آرد به‌ دست می‌آورد؛ سپس خودش خمیر درست می‌کند و نان می‌پزد. وقتی بوی نان تازه در مزرعه می‌پیچد، دوستانش که تا آن لحظه هیچ کمکی نکرده بودند، سراغ مرغ کوچولو می‌آیند و می‌خواهند در خوردن نان شریک شوند. مرغ کوچولو تصمیم می‌گیرد نان را خودش بخورد؛ چون همهٔ زحمت‌ها را به‌تنهایی کشیده است. این داستان نشان می‌دهد که نتیجهٔ تلاش و پشتکار به کسی می‌رسد که برای آن زحمت کشیده و همکاری‌نکردن باعث محرومیت از نتیجه می‌شود.

چرا باید کتاب مرغ کوچولوی قرمز را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی ساده و قابل فهم، مفاهیمی مانند مسئولیت‌پذیری، اهمیت تلاش فردی و ارزش همکاری را به کودکان آموزش می‌دهد. «مرغ کوچولوی قرمز» می‌تواند به والدین و مربیان کمک کند تا دربارهٔ اهمیت مشارکت و کار گروهی با کودکان گفت‌وگو و آن‌ها را به تلاش و پشتکار تشویق کنند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کودکان بالای ۷ سال، والدین، مربیان و آموزگاران مناسب است؛ به‌ویژه برای کودکانی که نیاز به تقویت روحیهٔ همکاری و مسئولیت‌پذیری دارند یا در ابتدای مسیر خواندن مستقل هستند.

درباره رزی مک کورمک

«رزی مک کورمک» (Rosie McCormick) فعالیت نویسندگی خود را به‌عنوان ویراستار در نشر کتاب‌های کودکان آغاز کرد. نخستین اثر منتشرشده‌اش کتابی از انتشارات «اسکولاستیک» با عنوان «یک تخم‌مرغ، داستان درون» بود که دربارهٔ چرخهٔ زندگی یک مرغ است. اثر دوم او یک کتاب کمیک از «مارول» بود. او بیش از ۶۰ کتاب کودک منتشر کرده؛ همچنین در زمینهٔ آموزش زبان و تاریخ فعالیت داشته و بسیار دوست داشته با کودکان و بزرگسالان دربارهٔ نویسندگی خلاقانه گفت‌وگو کند. این نویسنده جز داستان، ناداستان هم نگاشته و به‌ویژه دربارهٔ رازها و تاریخ و در حوزهٔ طنز قلم زده است. «رزی مک کورمک» در سال ۲۰۱۲ میلادی به‌عنوان بخشی از برنامهٔ «یک ترم در دریا»، یک ماه در دریا بود، از ۱۰ کشور در آمریکای مرکزی و جنوبی بازدید و کارگاه‌های نویسندگی برای بزرگسالان و کودکان برگزار کرد. «مرغ کوچولوی قرمز» (The little red hen) عنوان یکی دیگر از آثار مکتوب این نویسنده است.

بخشی از کتاب مرغ کوچولوی قرمز

«یکی بود یکی نبود... یک مرغ کوچولوی قرمزی بود که توی مزرعه با دوستانش زندگی می‌کرد. مرغ کوچولو زرنگ بود و خیلی بیشتر از حیوانات دیگه توی مزرعه کار می‌کرد. اما اون‌ها نیامدند کمکش. پس دست به کار شد و خودش تنها دونه‌های گندم را کاشت. فصل تابستان که آمد، خوشه‌های زیبا و طلایی گندم آماده برداشت بود. ولی باز هم مرغ کوچولوی قرمز بدون کمک دوستان و به تنهایی... مرغ کوچولو باید دونه‌های گندم را آسیاب می‌کرد تا آرد درست کند. و آرد درست کرد. مثل همیشه، دوستانش نمی‌خواستند کمک کنند و به خودشان و آرد گندم را خمیر کرد تا نان درست بپزد. خودش تنها و تنها هی خمیر را ورز داد و ورز داد. چونکه هیچ کدام از دوستانش کمکش نکردند. دوستان مرغ کوچولوی قرمز واقعا آن را تنهای تنها گذاشته بودند تا همه کارها را خودش تنهای تنها انجام دهد. وقتی بوی نون تازه همه جا پیچید، دوستای مرغ کوچولوی قرمز یهو آمدند و پیدایشان شد. دوست داشتند توی خوردن نون به مرغ کوچولو کمک کنند. تنهایی همه نون را خورد.»