کتاب حکم تخلیه

کتاب الکترونیکی «حکم تخلیه (فقر و منفعت حاصل از آن در آمریکا)» نوشتهٔ متیو دزموند با ترجمهٔ لیبه قزی و انتشار سرشتاسه، اثری مستند دربارهٔ بحران مسکن و فقر در ایالات متحده است. این کتاب با روایت زندگی چند خانوادهٔ کم‌درآمد در شهر میلواکی، به بررسی رابطهٔ میان اجاره‌نشینی، حکم تخلیه و ساختارهای اقتصادی و اجتماعی می‌پردازد. «حکم تخلیه» در دستهٔ جامعه‌شناسی و مطالعات فقر قرار می‌گیرد و تصویری عمیق از واقعیت‌های زندگی در حاشیهٔ جامعهٔ آمریکا ارائه می‌دهد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب حکم تخلیه

«حکم تخلیه» در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و به سرعت توجه محافل دانشگاهی و رسانه‌ای را به خود جلب کرد. متیو دزموند، جامعه‌شناس و پژوهشگر، با رویکردی میدانی و مشاهدهٔ مستقیم، زندگی هشت خانوادهٔ اجاره‌نشین در میلواکی را در بازه‌ای از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ دنبال می‌کند. کتاب، علاوه بر روایت‌های شخصی، به تحلیل ساختارهای اقتصادی و سیاست‌های رفاهی آمریکا می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه بحران مسکن و افزایش اجاره‌بها، فقر را بازتولید و تشدید می‌کند. دزموند با استفاده از داده‌های میدانی، مصاحبه‌ها و اسناد رسمی، تصویری چندلایه از چرخهٔ فقر، بی‌خانمانی و نقش صاحب‌خانه‌ها و سیاست‌های شهری ارائه می‌دهد. این اثر، همزمان با روایت‌های انسانی، به بررسی تاریخی و اجتماعی پدیدهٔ تخلیه و تاثیر آن بر خانواده‌ها و محله‌ها می‌پردازد و نشان می‌دهد که بحران مسکن، نه فقط یک مشکل فردی، بلکه مسئله‌ای ساختاری و فراگیر در جامعهٔ آمریکا است.

خلاصه کتاب حکم تخلیه

«هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!» کتاب «حکم تخلیه» با روایت زندگی آرلین و دو پسرش آغاز می‌شود که پس از دریافت حکم تخلیه، ناچار به ترک خانه و پناه بردن به سرپناه بی‌خانمان‌ها می‌شوند. داستان، با تمرکز بر تجربه‌های روزمرهٔ خانواده‌های فقیر، نشان می‌دهد چگونه اجاره‌بهای بالا و درآمد پایین، آن‌ها را در چرخه‌ای از نقل‌مکان‌های اجباری، ناامنی و بی‌ثباتی گرفتار می‌کند. در کنار آرلین، شخصیت‌هایی مانند شیرینا (صاحب‌خانه‌ای سیاه‌پوست)، لامار (مردی با پاهای مصنوعی)، و خانواده‌های دیگری از طبقات مختلف نژادی و اجتماعی، هر یک با مشکلات خاص خود، درگیر تلاش برای حفظ سرپناه هستند. کتاب، علاوه بر روایت‌های فردی، به نقش ساختارهای اقتصادی، سیاست‌های رفاهی و تبعیض نژادی در شکل‌گیری بحران مسکن می‌پردازد. دزموند نشان می‌دهد که حکم تخلیه، صرفاً یک اتفاق حقوقی نیست، بلکه نقطهٔ آغاز زنجیره‌ای از مشکلات اجتماعی، روانی و اقتصادی برای خانواده‌هاست. روایت‌ها با جزئیات زندگی روزمره، روابط میان مستأجران و صاحب‌خانه‌ها، و تاثیرات عمیق تخلیه بر کودکان و بزرگسالان، تصویری ملموس از فقر شهری و آسیب‌های آن ارائه می‌دهد. پایان کتاب، به جای ارائهٔ راه‌حل‌های قطعی، خواننده را با پرسش‌هایی دربارهٔ عدالت اجتماعی و مسئولیت جمعی در برابر فقر و بی‌خانمانی روبه‌رو می‌کند.

چرا باید کتاب حکم تخلیه را خواند؟

این کتاب با روایت‌های مستند و جزئی‌نگر، بحران مسکن و فقر را از زاویه‌ای انسانی و اجتماعی بررسی می‌کند. خواننده با تجربه‌های واقعی خانواده‌هایی روبه‌رو می‌شود که هر روز برای حفظ سرپناه خود می‌جنگند و در عین حال، ساختارهای اقتصادی و سیاست‌های شهری را لمس می‌کند که این وضعیت را بازتولید می‌کنند. «حکم تخلیه» فرصتی است برای درک عمیق‌تر از چرخهٔ فقر، نقش اجاره‌نشینی و تاثیرات اجتماعی حکم تخلیه، و همچنین شناخت ابعاد پنهان بحران مسکن در جوامع مدرن.

خواندن کتاب حکم تخلیه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به جامعه‌شناسی، مطالعات فقر، سیاست‌گذاری اجتماعی و کسانی که دغدغهٔ عدالت اجتماعی و بحران مسکن دارند مناسب است. همچنین دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ علوم اجتماعی و فعالان مدنی می‌توانند از آن بهره ببرند.

فهرست کتاب حکم تخلیه

- پیش‌درآمد: معرفی شهر میلواکی و ورود به زندگی خانواده‌های فقیر و اجاره‌نشین، زمینه‌سازی برای روایت‌های اصلی کتاب. - قسمت اول: اجاره‌خانه - کسب‌وکار مالکیت: بررسی نقش صاحب‌خانه‌ها، انگیزه‌های اقتصادی و چالش‌های مدیریت املاک در محله‌های فقیرنشین. - جسج درآوردن اجاره: روایت تلاش مستأجران برای پرداخت اجاره و تعاملات میان صاحب‌خانه و مستأجر. - آب داغ: ورود به محوطهٔ خانه‌های سیار و مشکلات ساکنان آن، نقش مدیران و سیاست‌های شهری. - خیابان سیزدهم: تمرکز بر زندگی آرلین و فرزندانش، چالش‌های روزمره و تاثیرات تخلیه بر خانواده. - سوراخ موش: روایت خانوادهٔ هینکستون و مشکلات زندگی در خانه‌های فرسوده و شلوغ. - بخش‌های بعدی کتاب نیز به روایت زندگی دیگر خانواده‌ها، تاثیرات اجتماعی و روانی تخلیه، و تحلیل ساختارهای اقتصادی و سیاست‌های رفاهی می‌پردازد. هر فصل با تمرکز بر یک یا چند شخصیت، ابعاد مختلف بحران مسکن را واکاوی می‌کند.

بخشی از کتاب حکم تخلیه

«جوری و پسرعمویش جنب و جوش کنان، گلوله‌های برفی را به سمت ماشین‌های در حال حرکت پرتاب می‌کردند. از خیابان محل اقامت جوری در ضلع تقریبا جنوبی میلواکی، ماشین‌هایی که از خیابان ششم می‌گذشتند از کنار خانه‌های دوبلکس با پله‌های سقف‌دار عبور می‌کردند که به پیاده‌رویی ختم می‌شد که پر از قاصدک بود. آن‌هایی که به سمت شمال در حرکت بودند به قصر سلطنتی سنت جوسفات می‌رسیدند که گنبد تاج‌مانندش برای جوری مثل یک لوله بازکن غول‌پیکر بود. آن موقع، ژانویه سال ۲۰۰۸ بود و شهر داشت پربرف‌ترین زمستان عمرش را تجربه می‌کرد. هر از گاهی، یک ماشین که از خیابان ششم خارج می‌شد تا به سمت کوچهٔ ارتور براند، در برف گیر می‌افتاد و در این لحظه بود که طعمهٔ پرتاب پسرها می‌شد. جوری یک گلوله محکم درست کرد و آن را به پرواز درآورد. ماشین ترمز کشید و مردی از آن بیرون پرید. پسرها به داخل خانه فرار کردند و در را قفل کردند؛ خانه‌ای که جوری با مادرش، آرلین و برادر کوچک‌ترش جافریس در آن زندگی می‌کرد. قفل ضعیف بود و مرد با چند لگد به در آن را باز کرد. او بدون هیچ کار دیگری آن‌جا را ترک کرد. زمانی که صاحب‌خانه راجع‌به در خبردار شد تصمیم گرفت آرلین و پسربچه‌هایش را از آن‌جا بیرون کند. آن‌ها هشت ماه بود که آن‌جا ساکن بودند.»