کتاب پنهان در تاریکی

کتاب پنهان در تاریکی نوشتهٔ مشترک «فرزانه کرم‌پور»، «حامد معصومی» و «آسیه مشکی» و منتشرشده توسط گروه انتشاراتی ققنوس، داستانی از یک خانواده است که با مرگ ناگهانی پدر خانواده، وکیل شناخته‌شده‌ای به نام «حمید کامیاب»، وارد گردابی از رازها و معماها و روابط پیچیده می‌شود. این رمان در دستهٔ آثار معمایی و اجتماعی قرار گرفته و با نگاهی موشکافانه به روابط خانوادگی، گذشته‌های پنهان و تأثیرات یک فقدان بزرگ پرداخته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پنهان در تاریکی اثر فرزانه کرم پور، حامد معصومی و آسیه مشکی

کتاب «پنهان در تاریکی» رمانی معاصر و ایرانی است که در بستر زندگی شهری و معاصر ایران روایت می‌شود. با مرگ مشکوک یک وکیل، خانواده‌اش وارد مسیری پر از ابهام و جست‌وجو می‌شوند. داستان در چندین لایه و از زاویه‌دید شخصیت‌های مختلف روایت می‌شود و هر فصل بخشی از پازل مرگ «حمید کامیاب» را روشن‌تر می‌کند. نویسندگان با بهره‌گیری از جزئیات دقیق زندگی روزمره، روابط خانوادگی، خاطرات و گذشته‌های پنهان، فضایی خلق کرده‌اند که در آن مرز میان حقیقت و سوءظن باریک است. این رمان در دوره‌ای نوشته شده که دغدغه‌های اجتماعی، بحران‌های هویتی و مسائل اخلاقی در جامعه پررنگ است و همین موضوعات در بطن روایت حضور دارند. رمان «پنهان در تاریکی» با ترکیب عناصر معمایی، روان‌شناختی و اجتماعی، تصویری از خانواده‌ای ارائه می‌دهد که هر عضو آن با گذشته و رازهای خود دست‌وپنجه نرم می‌کند و در تلاش هستند تا حقیقت را از میان لایه‌های ابهام بیرون بکشند. رمان حاضر ۳۴ فصل دارد.

خلاصه داستان پنهان در تاریکی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان با کابوس و اضطراب «مهرانگیز»، همسر «حمید کامیاب» آغاز می‌شود؛ در شبی که تماس تلفنیِ پلیس خبر از حادثه‌ای برای حمید می‌دهد. مهرانگیز در دل شب راهی شمال می‌شود و با صحنه‌ای روبه‌رو می‌شود که زندگی‌اش را دگرگون می‌کند؛ حمید در اتومبیلش به قتل رسیده است. این واقعه خانواده را به هم می‌ریزد و هر یک از اعضا (مهرانگیز، بیتا و بهرام) درگیر سوگواری، پرسش و جست‌وجوی حقیقت می‌شوند. روایت با رفت‌وبرگشت‌های زمانی، خاطرات گذشته، روابط سرد و گاه پرتنش خانوادگی و حضور شخصیت‌هایی از گذشتهٔ حمید، لایه‌لایه پیش می‌رود. بیتا و بهرام با بررسی عکس‌ها، مدارک و گفت‌وگو با اطرافیان سعی می‌کنند سرنخ‌هایی از قاتل پیدا کنند. در این مسیر، رازهایی از روابط پنهان حمید، پرونده‌های حقوقی مشکوک، ارتباطات مالی و حتی گذشتهٔ عاشقانه و رقابت‌های قدیم آشکار می‌شود. قتل دوم، یعنی کشته‌شدن رانندهٔ خانوادگی آن‌ها به نام «سیاوش»، گره داستان را پیچیده‌تر می‌کند و پای پلیس و افراد ناشناس بیشتری را به ماجرا باز می‌کند. در نهایت، خانواده با واقعیت‌هایی دربارهٔ پدر، روابطش و دنیای پنهان او روبه‌رو می‌شود که تصویرشان از او و خودشان را برای همیشه تغییر می‌دهد.

چرا باید کتاب پنهان در تاریکی را خواند؟

این رمان با ساختار چندصدایی و روایت‌های متقاطع، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌گویی معاصر ایرانی ارائه می‌دهد. «پنهان در تاریکی» نه‌تنها یک معمای جنایی را دنبال می‌کند، بلکه به لایه‌های روانی و اجتماعی شخصیت‌ها می‌پردازد و تصویری از خانواده‌ای معاصر در مواجهه با بحران و فقدان ترسیم می‌کند. خواندن این کتاب فرصتی است برای مواجهه با پیچیدگی‌های روابط انسانی، رازهای ناگفته و تأثیر گذشته بر اکنون.

خواندن کتاب پنهان در تاریکی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های معمایی، داستان‌های خانوادگی و روایت‌های چندلایه مناسب است. کسانی که دغدغهٔ شناخت روابط انسانی، تأثیر گذشته بر حال و کشف رازهای پنهان را دارند، می‌توانند از خواندن این اثر لذت ببرند.

بخشی از کتاب پنهان در تاریکی

«از شنیدن صدایی که نمی‌دانم در خواب بوده یا بیداری از خواب می‌پرم! هنوز سپیده نزده. از تخت پایین می‌آیم و پرده را کمی کنار می‌زنم. برف همه‌جا را سفید کرده و از لای پنجره سوزی سرد تنم را می‌لرزاند. به ساعت نگاه می‌کنم، پنج و نیم است. زن و مرد مسنی که همسایه روبه‌رویی‌مان هستند با دستکش برف روی شیشه‌های اتومبیل بنز قدیمی‌شان را پاک می‌کنند. اتومبیل زیر تیر چراغ پارک شده و برف در مخروطی از نور زرد می‌بارد. چند ساک و چمدان در آستانه در گذاشته شده. مرد صندوق‌عقب را باز می‌کند و زنش را صدا می‌زند. پرده را می‌کشم و به رختخواب گرم برمی‌گردم... چه جرئتی دارند که در این هوا سفر می‌روند. حمید هم عاشق سفر بود و هر آن می‌توانست با کوله‌ای پر از وسیله و مواد خوراکی و کیسه‌خواب راه بیفتد. وقتی تازه ازدواج کرده بودیم، چند سفر یکی دوروزه سبک رفتیم ولی به من خیلی خوش نمی‌گذشت. در کیسه‌خواب نمی‌توانستم بخوابم و با هر حرکت و صدایی فکر می‌کردم خزنده‌ای به طرفم می‌آید یا دارد روی بدنم راه می‌رود. دستشویی رفتن و حمام کردن هم مشکل دیگری بود که باعث شد دیگر با حمید به سفرهایی از این دست نروم و او تنها می‌رفت یا با دوست‌ها و همکارهای صمیمی‌اش قرار می‌گذاشت و اگر سراغ مرا می‌گرفتند، می‌گفت: «مهرانگیز شازده‌ست. اولاً سفر نباید کوتاه باشه، اقلاً یه هفته که بتونه به تخت و ملافه‌ش عادت کنه. دوم هتل پنج‌ستاره می‌خواد با اتاق لوکس و تخت راحت و منظره خوب و تهویه مطبوع و سوم این‌که هر روز بعد از بیداری و گرفتن دوش تو یه حمام تمیز با آب گرم و خوردن صبحانه کانتینانتال، برنامه داشته باشه برای رفتن و بازدید و خرید و ...»»