کتاب آخرین گردنبند سیاه

کتاب آخرین گردنبند سیاه نوشتۀ امین نذرپور در انتشارات زهره علوی به چاپ رسیده است.

درباره کتاب آخرین گردنبند سیاه

کتاب آخرین گردنبند سیاه، رمانی ایرانی است که در ژانر فانتزی نوشته شده است و ۵ فصل دارد. عنوان فصل‌ها عبارت‌اند از: فصل اول: آخرین گردن‌بند سیاه؛ فصل دوم: ایزدان پنجگانه؛ فصل سوم: بازگشت تاریکی؛ فصل چهارم: موجودات ماورایی؛ فصل پنجم: شناخت رابع.

اتفاقات داستان آخرین گردنبند سیاه از ساختن گردن‌بندها آغاز شده است. این گردن‌بندها سال‌ها پیش به دستور مگاترون، قوی‌ترین گابلین جهان ساخته شدند. هرکدام از این گردن‌بندها نژاد و قدرت خاص خود را دارند؛ شیر، گرگ، مار، عقذب، اژدها. همچنین، هرکدام از این گردن‌بندها به دست یکی از شاگردان مگاترون سپرده شده است؛ اما یکی از گردن‌بندها که متعلق به اژدها است دور انداخته می‌شود و سرانجام به دست یک کوتوله می‌رسد. او که سازندۀ قدرتمندترین سلاح‌های جهان است، ان گردن‌بند را به سلاح‌های خود که قدرت جادویی دارند وصل می‌کند تا قدرتی فناناپذیر پیدا کند.

برای اینکه بدانید ماجرای این موجودات فانتزی و عجیب به کجا می‌رسد، کتاب را بخوانید.

خواندن کتاب آخرین گردنبند سیاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران رمان‌های ایرانی و فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آخرین گردنبند سیاه

«شمشیر اژدها سالها در دست کوتوله‌ها دلیل پیروزی نبردها می‌شد تا اینکه، مگاترون از جای شمشیر و گردن بند خبردار شده و فهمیده بودندن که قدرت گردن‌بند و شمیر فناناپذیر است، به کوتوله‌های شهر حمله کرد. مگاترون همراه با قوی‌ترین افراد خود به نبرد آمده بود تا بتواند با سپاه کوتوله‌ها دربیفتد. کوتوله‌ها چنان قدرتمند بودند که حتی گابلین‌ها هم حریفشان نمی‌شدند، اما با استفاده از گردنبندها توانستند کوتوله‌ها را شکست دهند. بعد از نابودی کوتوله‌های شهر، چهار گابلین بدذات (صاحب گردن‌بندها) شمشیر را به دست مگاترون بردند. اما گردن‌بند اژدها متعلق به گابلین‌ها نبود. با اینکه مکاترون دستور ساخت آن را داده بود، ولی باز هم پیش گابلین‌ها کار نمی‌کرد. بعد از اینکه چهار کالین بدذات از این موضوع خبردار شدند، با استفاده از قدرت گردن‌بندها موجود متعلق به گردن‌بند را به وجود آوردند. این موجودات خیلی بزرگ‌تر از اندازه اصلی آنها هستند. برای اینکه بتوانند آنها را کنترل کنند، عصای مربوط به موجود را ساختند و همچنین می‌توانستند با عصاها هم مبارزه کنند. آن عصاها جوری بودند که مثلاً عصای عقرب بالای سرش نیش عقرب را داشت که می‌توانست با آن نیش بزند. بقیه صاحبان گردن‌بند هم این‌چنین عصایی ساخته بودند.»