کتاب ساعت جادویی

کتاب ساعت جادویی نوشتهٔ ندا خیریان است. انتشارات نواندیشان دنیای کتاب این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب ساعت جادویی

کتاب ساعت جادویی داستانی جذاب درباره زندگی برمک، پسر بچه‌ای است که والدینش را از دست داده و با مادر بزرگش زندگی می‌کند. زن عموی بدجنسی دارد که می‌خواهد برمک را به بهزیستی بفرستد و خانه را بفروشد. در اوج این ناراحتی‌ها، برمک صاحب وسیله‌ای جادویی می‌شود که می‌تواند با آن کارهای خارق‌العاده‌ای را انجام دهد. 

خواندن کتاب ساعت جادویی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ساعت جادویی

«مادربزرگ سینی نخودهایش را که داشت پاک می‌کرد کنار گذاشت. لبخندی زد و گفت: بشین پیشم تا قصۀ قشنگی برات تعریف کنم. قصه‌هایی که با لهجۀ شیرین گیلانی برایم تعریف می‌کرد، آرامم می‌کرد. صدا و لهجۀ شیرین مادربزرگ برایم لالایی قشنگی بود. خواب شیرینی به چشم‌هایم می‌آورد. مادربزرگ در قصه‌گویی استاد بود. کنارش نشستم، دستانم را در بین بازوانش گره کردم. سرم را روی شانه‌اش گذاشتم و دست‌های چروکیده و خال‌خالی مادربزرگ را در دستانم گرفتم. گرمای دستانش قلبم را گرم می‌کرد. با صدای دلنشینش گفت: یکی بود. یکی نبود. پسری شجاعی بود....

چشم‌هایم را بستم. سرم را روی پایش گذاشتم. رستم قصۀ مادربزرگ پرزور و قوی بود. قدرتی افسانه‌ای داشت. دل شیر درنده را می‌شکافت. تو شجاعت استاد بود. همین‌طور قصه شیرین و شیرین‌تر می‌شد. خواب من هم عمیق‌تر؛ از همۀ فکرهای بد دور می‌شدم».