کتاب نقشه فروش

کتاب نقشه فروش نوشتهٔ احمد محمدی است و موسسه فرصت آفرینان بازار آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب نقشه فروش

کتاب نقشه فروش چهار سرفصل دارد که از این قرار است:

فصل اول: نگرش: به چه می‌اندیشی؟

جیمز آلن نویسنده انگلیسی کتاب تو همانی که می‌اندیشی می‌گوید: یک انسان به معنای واقعی کلمه همان چیزی است که فکر می‌کند، شخصیت او مجموع تمام افکار او است. 

این جمله که قدمت آن به خیلی قبل‌تر از این نویسنده می‌رسد نشان می‌دهد اولین گام برای رسیدن به آنچه می‌خواهیم باشیم اصلاح طرز فکرکردن ماست. در این فصل قرار است به انگاره‌های درست و غلط بپردازیم.

فصل دوم: ارتباط مؤثر: چه می‌گویی؟

در زبان فارسی مثل‌های بسیار ارزشمندی داریم که ریشه در ادبیات و حکایات قدیمی دارد. یکی از این مثل‌ها این است «تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.» اهل هر نوع فروشی که باشید در هر رده از سازمان، زمانی که خریدار شما را ارزیابی می‌کند مهم‌ترین معیارش سخنان شماست.

در این فصل به بایدها و نبایدهای گفتاری می‌پردازیم. 

در فصل سوم به شخصیت یک فروشنده خواهیم پرداخت: شخصیت در فروش: چه شخصیتی داری؟

در فصل سوم، زبان بدن، آداب معاشرت، شخصیت در فروش، ... را بررسی خواهیم کرد.

اما در فصل پایانی آخرین قطعه جورچین ساخت یک ستاره فروش را در اختیار شما می‌گذاریم. 

روش اجرای هر کاری نهایی‌ترین و مهم‌ترین خروجی یک انسان است. در این فصل قرار است دربارهٔ اصول فروش کامل و نهایی، مثلث طلایی فروش، آنچه برای فروش خدمات لازم است بدانید و به نکات بسیار مهم دیگر بپردازیم که همگی آن چیزی است که عملکرد شما و البته میزان فروش شما را رقم خواهد زد. زیرفصل‌های مشتری یابی، اعتمادسازی، شناسایی نیازها، وفاداری مشتری و ... و چندین بند دیگر را در این فصل خواهید یافت.

خواندن کتاب نقشه فروش را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به فروشنده‌ها و دوستداران کتاب‌های مدیریت و کسب‌وکار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نقشه فروش

«در کل دو نوع اعتمادبه‌نفس وجود دارد:

- اعتمادبه‌نفس بی‌قیدوشرط

- اعتمادبه‌نفس مشروط

اعتمادبه‌نفس بی‌قیدوشرط

یعنی همان اعتماد به نفسی که همه ما داریم و فرقی هم نمی‌کند که رفتار و روابط ما با دیگران چطور باشد. برای داشتن این نوع از اعتمادبه‌نفس یا همان عزت‌نفس، هر صبح که از خواب بیدار می‌شویم، قبل از اینکه هر کاری را شروع کنیم باید به این فکر کنیم که ما انسانیم و نقاط ضعف و قوت مشخصی داریم که ما را منحصربه‌فرد می‌کند. این تصویر به ما آرامش می‌دهد و حسی از دوست داشتن خودمان ایجاد می‌کند.

اعتمادبه‌نفس مشروط

چیزی است که به موفقیت ما و نظر دیگران درباره ما بستگی دارد. یعنی در صورتی به وجود می‌آید که موفق باشیم و مورد تأیید دیگران قرار بگیریم. خطر این نوع از اعتمادبه‌نفس این است که ممکن است ما به تأیید دیگران معتاد بشویم. همان‌طوری که به‌راحتی انسان به مواد مخدر و الکل و دارو و خیلی چیزهای دیگر معتاد می‌شود، اعتیاد به تأیید از طرف دیگران هم به‌راحتی رخ می‌دهد. روشن است که اعتیاد هیچ اتفاق خوشایندی نیست اما راه‌حل تنها ایجاد تعادل بین اعتمادبه‌نفس بی‌قیدوشرط و نوع مشروط آن است.

اگر در اعتمادبه‌نفس مشروط زیاده‌روی کنیم ممکن است اعتمادبه‌نفس بی‌قیدوشرط را هم از دست بدهیم و اگر خدای ناکرده شکست خوردید نتوانید آرامشتان را حفظ کنید و بدون تأیید دیگران به راهتان ادامه بدهید.

نکته مهم این است که باید مراقب باشیم که هرگز دچار کمبود اعتمادبه‌نفس بی‌قیدوشرط نشوید و همین‌طور اگر دچار پیش‌داوری و بدبینی درباره خودتان هستید، خیلی زود دست‌به‌کار شوید و آن را برطرف کنید.»