کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس

کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس نوشتهٔ اریک امبلر و ترجمهٔ رامین آذربهرام است. انتشارات نیلوفر این رمان جاسوسی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس

کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس، رمانی است که قصهٔ آن در قالب ادبیات جاسوسی کلاسیک می‌گنجد. این کتاب یکی از داستان‌های پرکشش اریک امبلر است. این رمان ابتدا در روزنامه‌ٔ «دیلی اکسپرس» به‌شکل پاورقی منتشر می‌شد، اما بعدها در قالب کتابی مستقل به چاپ رسید و به انتخاب مجله‌ٔ «ایندیپندنت» جزو ۱۰ رمان برتر تاریخ ادبیات جاسوسی بوده که نشان از نبوغ و ظرافت بیان نویسنده دارد.

«وادسی» شخصیت اصلی این رمان است که به‌خاطر اتهام به جاسوسی از سوی پلیس موظف می‌شود جاسوسان را تحت‌نظر داشته باشد. او برای رهایی‌یافتن از این اتهام چاره‌ای جز پیدا و معرفی‌کردن جاسوس به اداره‌ٔ پلیس ندارد، اما این کار برای وادسی که معلمی ساده است، کار آسانی به حساب نمی‌آید و او را با چالش‌های فراوانی همراه می‌کند. نویسنده که مبدع تریلر سیاسی مدرن است، در این داستان نیز با طنزی یگانه، مخاطب را تا پایان و با اشتیاق به‌دنبال خود می‌کشد.

خواندن کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب رمان جاسوسی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اریک امبلر

اریک امبلر داستان‌نویسی کارآگاهی است که بیش از ۲۰ اثر را به چاپ رسانده است که برخی از آن‌ها عبارتند از: «دلیلی برای هشدار»، «تابوتی برای دیمیتریوس»، «سفر به درون ترس»، «سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس»، «جاسوس و بیگانه‌ای تنها» و… . آلفرد هیچکاک در مقدمهٔ کتاب «تابوتی برای دیمیتریوس» امبلر نوشت: «نوشته‌های آقای امبلر از ظرافتی خاص برخوردار هستند و جایی ویژه در قفسهٔ کتابخانه دارند. با این همه آثارش آن‌چنان پیچیده نیست که خواننده‌ٔ عادی طالب رمان جاسوسی به هیجان نیاید و جذب نشود.» در سال ۱۹۷۵ انجمن نویسندگان داستان‌های پلیسی آمریکا افتخار عنوان «استاد بزرگ» را از آنِ اریک امبلر کرد و در سال ۱۹۸۷ جایزه‌ٔ ادگار برای کتاب زندگی‌نامه‌اش تحت‌عنوان «اینجا اریک امبلر» به او اهدا شد. او را مبدع تریلر سیاسی مدرن دانسته‌اند.

بخشی از کتاب سنگ نبشته ای برای گور یک جاسوس

«در حالی که احساس حماقت می‌کردم از پله‌ها فرود آمدم. به جای آنکه من از او حرف بکشم او از من اطلاعات گرفته بود. گذشته از آنکه با مهارت اطلاعاتی ذیقیمت از من گرفته بود حریفش را در موقعیت دفاعی قرار داده بود طوری که انگار در جایگاه شاهد باشم با حرف‌شنوی تمام به سؤالاتش جواب داده بودم.»