کتاب تعارضات ژئوپلیتیک جهان اسلام و غرب

کتاب تعارضات ژئوپلیتیک جهان اسلام و غرب نوشتۀ احسان لشگری تفرشی است. این کتاب را انتشارات پاپلی منتشر کرده است.

درباره کتاب تعارضات ژئوپلیتیک جهان اسلام و غرب

کتاب تعارضات ژئوپلیتیک جهان اسلام و غرب برای بررسی روابط ۲ تمدن اسلام و غرب از مقولات مهم اندیشه‌پردازی در عرصۀ علوم سیاسی و ژئوپلیتیک پس از جنگ سرد است. به‌طورکلی دین اسلام بیش از سایر ادیان و مذاهب با مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درگیر بوده و هست. ازآنجاکه به باور بعضی از صاحب‌نظران، برخی از آموزه‌های شریعت اسلام در تعارض با آموزه‌های لیبرال سرمایه‌داری غرب قرار دارد، این مسئله سبب شده است که این ۲ تمدن دارای تعارضات مختلفی در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی باشند. این در حالی است که بخش مهمی از این تعارض ریشه در بنیادهای جغرافیایی و ژئوپلیتیک دارد و از این منظر نیز قابل‌بررسی است. به بیان دیگر، فضای جغرافیایی خاورمیانه و اختصاصات ژئوپلیتیک این منطقه، همراه با ویژگی‌های جغرافیای انسانی این حوزه، دارای اثرگذاری فزاینده‌ای بر تعارضات ۲ تمدن اسلام و غرب بوده است؛ بنابراین جوهر و مبنای ظهور تعارضات بین اسلام و غرب از منظر ژئوپلیتیک نیز قابل ارزیابی است که در مطالعات گذشته کمتر به آن پرداخته شده است؛ ازاین‌رو در این کتاب نیز تلاش شده است که بنیادهای ظهور و تبعات تعارضات بین اسلام و غرب از منظر ویژگی‌های ژئوپلیتیک بررسی شود.

خواندن کتاب تعارضات ژئوپلیتیک جهان اسلام و غرب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به علوم سیاسی و روابط بین‌الملل می‌توانند از مخاطبان این کتاب باشند.

بخشی از کتاب تعارضات ژئوپلیتیک جهان اسلام و غرب

«پس از پایان جنگ سرد این فرضیه بر سر زبان‌ها افتاد که احتمالاً تقابل ایدئولوژیکی بعدی در جهان‌بین جهان اسلام و غرب خواهد بود. فرضیۀ مذبور بر این باور استوار است که ناگزیر باید مکتب ایدئولوژیکی دیگری وجود داشته باشد که جوامع غربی را به چالش بکشد. البته به نظر می‌رسد که این موضوع چندان هم دورازذهن نباشد. چرا که سبک قدرت واقعی و نمادینی که غرب و به‌ویژه آمریکا در صحنۀ بین‌الملل از خود بروز می‌دهند؛ می‌تواند به‌نوعی واکنش برانگیز باشد و پس از جنگ سرد بیشترین پتانسیل برای به چالش طلبیدن این قدرت در جهان اسلام نهفته است. به نظر می‌رسد که اسلام بیش از سایر ادیان به‌طور بنیادین با جامعه و حکومت درهم‌آمیخته است. این درهم‌تنیدگی دین و حکومت توان مقابله مضاعفی را برای جهان اسلام به‌عنوان یک نیروی فرهنگی متفاوت از غرب فراهم می‌کند و این دو تمدن را به‌عنوان رقیب یکدیگر پس از جنگ سرد مطرح می‌سازد. به‌عبارت‌دیگر پس از پایان جنگ سرد هیچ مجموعه عقاید مشخصی را در میان ملل جهان نمی‌توان یافت که هم‌چون اسلام سیاسی به‌روشنی با غرب دچار تعارض شده باشد. هم‌چنین خاورمیانه به‌عنوان نقطۀ کانونی جهان اسلام تنها منطقه‌ای است که پس از پایان جنگ این‌جا حائز اهمیت است. ارائۀ تعریفی صحیح از جهان اسلام و غرب است تا بر پایۀ آن بتوان روابط بین این دو تمدن را تبیین نمود. آن‌چه که مسلم است این است که غرب مفهومی است که در جهان مسیحیت پس از ظهور رنسانس و مدرنیته و با عقب‌نشینی عنصر دین از فعالیت‌های اجتماعی شکل گرفت درحالی‌که اسلام تمدنی است که همانند سایر ادیان بر پایۀ عنصر مذهب شکل‌گرفته است و از بعد جغرافیایی نیز می‌توان جهان اسلام را با مرزهای جغرافیایی کاملاً با یکدیگر متفاوت است.»