کتاب ماری که ماندنی شد

کتاب ماری که ماندنی شد نوشتهٔ جولیا دانلدسون با ترجمهٔ شایسته ابراهیمی در گروه انتشاراتی ققنوس منتشر شده است.

درباره کتاب ماری که ماندنی شد

پلی دختر کوچکی است که تصمیم گرفته برای تعطیلات کار متفاوتی انجام دهد. او در این تعطیلات می‌خواهد مراقب حیوانات خانگی دیگران باشد. مادرش با همهٔ حیوانات کنار آمده، اما پیشنهاد یک مار به‌عنوان حیوان خانگی اصلاً مادر را خوشحال نمی‌کند.

کتاب ماری که ماندنی شد داستان جذابی دربارهٔ حیوانات و اتفاقاتی است که ممکن است برای حیوانات کنار هم پیش بیاید. 

خواندن کتاب ماری که ماندنی شد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ماری که ماندنی شد

«اولین حیواناتی که به خانهٔ تعطیلات پُلی آمدند دو خوکچهٔ هندی بودند. آن‌ها خوکچه‌های کِیت، دوست پُلی، بودند و اسمشان «بیل» و «بِن» بود. بیل لاغر و بِن چاق بود.

خوکچه‌ها خانه و باغ مخصوص به خودشان را داشتند؛ خانه‌شان قفس و باغشان هم یک جور چراگاه بود: جعبه‌ای کوچک که از توریِ سیمی ساخته شده بود و روی چمن‌ها قرار می‌گرفت. 

مامان, که دید بیل و بِن با چه سرعتی علف‌ها را می‌خورند، خوشحال شد و گفت: «اگر ما هر روز چراگاهشان را عوض کنیم، دیگر نیازی نیست که من تمام تابستان مشغول چمن‌زنی باشم.»

بیل و بِن علاوه بر چمن به غذاهای دیگری هم نیاز داشتند. آن‌ها وقتی گرسنه می‌شدند، بینی‌شان را به توری سیمی فشار می‌دادند و صدایی مثل «اوووئک! اوووئک! اوووئک!» از خودشان درمی‌آوردند. صدایشان آن‌قدر بلند بود که حتی از داخل خانه هم شنیده می‌شد.

چند روز بعد از آمدن بیل و بِن، خانم مَک‌نِیر, که آن طرف خیابان زندگی می‌کرد، مرغ مینای بزرگ و سیاه‌رنگش را آورد و گفت: «این پرنده اغلب دوست دارد توی آشپزخانه باشد؛ بنابراین، می‌تواند توی تمام بحث‌ها شرکت کند. مگر نه چارلی؟»

چارلی گفت: «دینگ... دینگ...»

صدایش درست مثل صدای زنگِ در بود.

خانم مَک‌نِیر گفت: «چارلی همهٔ صداها را تقلید می‌کند. این‌طور نیست چارلی؟»»