کتاب اقلیم داستان
معرفی کتاب اقلیم داستان
کتاب اقلیم داستان نوشته و پژوهش رضا صادقی شهپر است و انتشارات ورا آن را منتشر کرده است. این کتاب نقد و بررسی داستانهای اقلیمی و روستایی ایران از آغاز تا انقلاب اسلامی است.
درباره کتاب اقلیم داستان
در داستاننویسی معاصر ایران، داستانهایی با مشخصههای یکسان و هماهنگ با منطقهٔ جغرافیایی و اقلیمی خاص و نیز متناسب و در پیوند با خاستگاه نویسندگان و ذهن پرورشیافته و انسگرفتهٔ ایشان با عناصر اقلیمی و طبیعت بومی همان منطقه قابل تشخیص است و ازاینرو باید از شیوهای به نام «شیوهٔ اقلیمینویسی» سخن گفت که در مناطق مختلف تحت تأثیر شرایط اقلیمی و محیطی و فرهنگی و اجتماعی آن منطقه، بازتابهای گوناگون داشته است.
در کتاب اقلیم داستان، داستاننویسی اقلیمی ایران در محدودهٔ تاریخی انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی بررسی شده و از داستاننویسی هر منطقه با نام حوزه یا شاخه یاد شده نه مکتب که بار معنایی خاص دارد. بر این اساس، ۵ حوزهٔ داستاننویسی اقلیمی شمال، جنوب، خراسان، کرمانشاه و آذربایجان مشخص شده و برای رسیدن به این تقسیمبندی، بیش از ۱۰۰ رمان و مجموعهداستان و دهها تکداستان پراکنده در مجلات مختلف از نویسندگان حوزههای اقلیمی پنجگانه تحلیل شده است. کوشش رضا صادقی شهپر بر آن بوده که در محدودهٔ تاریخی مذکور، همهٔ داستانهای اقلیمی را بررسی کند و تصویری کامل از شیوهٔ داستاننویسی اقلیمی و روستایی ایران به دست دهد و از اینروی گاه اگر داستانی احتمال اقلیمی بودنش میرفته و آن را نیافته هم از آن نام برده که البته چند مورد بیشتر نبوده است.
در بخش پایانی کتاب هم گزیدهای از داستانهای اقلیمی پنج حوزهٔ اقلیمینویسی گنجانده شده تا فضای اقلیمی داستانهای هر منطقه روشنتر به تصویر درآید. با توجه به محدودیت انتخاب و در همان حال، شمار بالای نویسندگان و داستانهای اقلیمی، در مجموع ۲۱ داستان کوتاه برگزیده شد که از این تعداد، ۷ داستان از اقلیم شمال، ۹ داستان از اقلیم جنوب، ۲ داستان از اقلیم خراسان، ۲ داستان از اقلیم کرمانشاه و یک داستان از اقلیم آذربایجان است.
خواندن کتاب اقلیم داستان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ ادبیات داستانی ایران و علاقهمندان به داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اقلیم داستان
«تقسیمبندی نویسندگان و آثارشان بر اساس جغرافیای مکانی و زادگاه آنها زمانی پسندیده و درست است که ویژگیهای مشترکی آنها را به یکدیگر پیوند بدهد وگرنه نامگذاری سبک و مکتب بر روی آثار گروهی از نویسندگان با تکیهٔ صرف بر تعلّق اقلیمیشان به یک منطقه، امری بیمعنا خواهد بود و نگارنده هیچ اعتقادی به آن ندارد. هدف این پژوهش، بررسی داستانهایی است با مشخّصههای مشترک و هماهنگ و در پیوند با یک اقلیم خاص و متناسب با خاستگاه نویسندگان آنها و تأثیری که از محیط اقلیمیشان پذیرفتهاند. همینگونه تأثیرات از محیط اقلیمی و بازتاب آن در داستانها، سبب اشتراک میان آثار چند نویسندهٔ هماقلیم با یکدیگر و در عین حال، تمایز با آثار نویسندگان دیگر اقلیمها شده است. البتّه در اینجا هم ملاک اصلی قرار گرفتن نویسندگان در یک حوزهٔ اقلیمی، وجود همان ویژگیهای مشترک در آثارشان است. این ویژگیها، همانهاییاند که در تعریف داستان اقلیمی آوردیم و در حقیقت، این تعریف، خود مستخرج از داستانهای اقلیمی است. بنابر این معیار، اقلیمی یا غیرِ اقلیمی بودن یک داستان در تقسیمبندی ما، همان ویژگیها هستند. با توجه به همین معیار است که گاه، از میان آثار یک نویسنده، تنها یک یا چند داستان، اقلیمی تشخیص داده شده است؛ مثلاً صادق چوبک از نگاه ما تنها در داستان کوتاه «چرا دریا طوفانی شده بود» و رمان «تنگسیر» اقلیمینویس است نه در آثار دیگرش همچون «سنگ صبور»، اگرچه گاه برخی ویژگیهای زبان محلّی و بومی هم در آن بازتاب یافته است. و گاهی در بررسی یک مجموعه داستان از یک نویسندهٔ اقلیمی، چندین داستان آن مجموعه، اقلیمی شناخته نشده است. و باز بر اساس همین معیار مشخص، در برخی موارد، نویسندگانی بودهاند که به سبب تعلّق به اقلیمی خاص، گمان اقلیمی بودن برخی از آثارشان میرفته اما پس از مطالعه و بررسی، اقلیمی به حساب نیامدهاند و عناصر اقلیمی قابل توجهی در آنها یافت نشده است و در عوض، گاه برخی نویسندگان به سبب اقامت کوتاهمدّتشان در یک منطقه، داستانهایی دربارهٔ آن منطقه نوشتهاند که همهٔ ویژگیهای داستان اقلیمی را دارند، مانند نادر ابراهیمی که تهرانی است اما داستانهایی دربارهٔ ترکمن صحرا نوشته و یا غلامحسین ساعدی که برخی داستانهای جنوبی پدید آورده است و یا حسین دولتآبادی که خراسانی است اما رمان «کبودان» او در بخش داستانهای اقلیمی جنوب میگنجد. بنابراین، چنین نویسندگانی نیز در میان دیگر نویسندگان اقلیمی همان حوزه گنجانده و بررسی شدهاند؛ چنانکه نادر ابراهیمی در حوزهٔ شمال و غلامحسین ساعدی هم در حوزهٔ آذربایجان و هم در حوزهٔ جنوب به اعتبار داستانهای جنوبیاش قرار گرفته است. همهٔ اینها دلیلی است بر تأکید بر روی ویژگیها و مشترکات پیونددهنده در داستانهای اقلیمی و عدم اعتقاد بر دستهبندی آنها با تکیهٔ صرف بر جغرافیای اقلیمی و زادگاه نویسندگان. البتّه ذکر این نکته نیز ضروری است که غالب نویسندگانی که به سبب مشترکاتشان در یک حوزهٔ اقلیمی قرار میگیرند معمولاً متعلّق به یک منطقهاند، چرا که ذهن و روان انسگرفتهٔ آنان با عناصر و طبیعت اقلیمی همان منطقه باعث ظهور ویژگیهای مشترک در آثار هنریشان شده است و کمتر پیش میآید که یک نویسندهٔ متعلّق اقلیمی خاص، آثاری موفّق دربارهٔ اقلیم دیگر پدید بیاورد و این نشان دهندهٔ عدم آشنایی عمیق و ریشهدار او با آن اقلیم است.»
حجم
۷۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۹۴ صفحه
حجم
۷۰۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۹۴ صفحه