کتاب ساخت چراغ جادوی علاءالدین

کتاب ساخت چراغ جادوی علاءالدین نوشته فریدون دشتی‌نژادپور است. این کتاب را  انتشارات آفتاب گیتی منتشر کرده است و اثری کاربردی در زمینه مدیریت کسب و کار است. 

درباره کتاب ساخت چراغ جادوی علاءالدین

این کتاب با لحنی داستانی، به توضیح مدیریت کسب و کار می‌پردازد. این کتاب راهنمایی جامع است برای کسانی که می‌خواهند فعالیت در یک کسب و کار را شروع کنند و در آن موفق باشند. کتاب با زبانی داستانی و با مثال شما را به سمت رسیدن به موفقیت در کارتان هدایت می‌کند.  

خواندن کتاب ساخت چراغ جادوی علاءالدین را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام فعالان و علاقه‌مندان حوزه کسب و کار پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ساخت چراغ جادوی علاءالدین

مانده بودم که چه کار کنم ، بخندم یا گریه کنم .در یک لحظه شمشه تراز بنایی به طول حداقل دو متراز بالای ساختمان روبه‌رویی‌مان به زمین خورد و به سر رضا اصابت کرده و سر رضا را شکست . رضا گیج شده بود و از سرش خون می‌ریخت. البته خیلی شانس آورد که شمشه اول به زمین خورد و ضرب آن را گرفت و گرنه الان باید جنازه‌کش خبر می‌کردم.

. رضا در حالیکه گیج میزد، شمشه را برداشت و بسرعت وارد ساختمان نیمه کاره مقابل خانه‌مان شد و هر چه گشت کسی را پیدا نکرد که با او درگیر شود. البته بد هم نشد، چون با آن حالی که رضا داشت اگر کسی را می‌دید حتما شمشه را در حلقش فرو می‌کرد. حمید و رضا و قاسم در یک خانه دانشجویی که با بدبختی پول برای پرداخت کرایه آن جور کرده بودند، زندگی می‌کردند.

خانه‌ای بسیار قدیمی که در انباری زیر اتاقشان موش‌های فراوانی وجود داشت. تا جایی که یک روز برای اذیت کردن موش‌ها، بچه‌ها، گربه‌ای را داخل انباری انداختند، اما گربه پس از چند لحظه خونین و مالین از انباری بیرون آمد و پا به فرار گذاشت ؟؟!!!

قاسم و رضا، به حمید علاءالدین می‌گفتند چرا که او همیشه قصه علاءالدین و چراغ جادو را برای آن‌ها می‌گفت .چراغی که می‌توانست آرزوها را برآورده سازد. همه عادت دارند که ازخصوصیات ظاهری افراد بگویند که چه شکلی هستند و یا قیافه آنها چگونه است و چشم و آبرویشان چه جوری است اما در این کتاب به گفته‌ها و افکار و خصوصیات آدم‌ها پرداخته می‌شود. هر چند بچه‌ها خوشتیپ هستند و ازنظر بر رو هم چیزی کم ندارند. اما بطور حتم گفته‌ها و افکار و خصوصیاتی که حمید و رضا و قاسم دارند بسیار مهم هستند چرا که افکار آنها شکل دهنده نوع رفتار و عملکردشان می‌باشد. شاید گفته شود خوب که چه؟ یا این موضوع به ما چه ربطی دارد؟ یا هر حرف دیگری. ولی بهرحال این گفته‌ها و دقت در آنهاست که به بهره‌گیری ما در ساخت فکری‌مان کمک خواهد کرد. البته من همواره گفته‌ام و بار دگر نیز می‌گویم که زدن عینک ریبون حلال مشکلات در این گونه مسائل و موارد است. چرا که شما را قادر به خواندن و فهم بهتر مطالبِ این کتاب که به‌صورت هشت بعدی است، می‌نماید مخصوصا وقتی که دمپایی لای انگشتی به پا و نوای نی هنبون هم در فضا باشد. بهرحال خودتان می‌دانید. از من گفتن بود.