دانلود و خرید کتاب عطر و ابریشم لیلا رسولی
تصویر جلد کتاب عطر و ابریشم

کتاب عطر و ابریشم

نویسنده:لیلا رسولی
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب عطر و ابریشم

کتاب عطر و‌ ابریشم، مجموعه شعرهای ‌آئینی سروده لیلا رسولی است که در انتشارات سوره مهر چاپ شده است. 

شعر آیینی به شعری گفته می‌شود که در آن، شاعر، از آموزه‌های دینی و مذهبی سخن بگوید و یا از ارادت و محبتش نسبت به پیامبر (ص) و یا امامان (ع) بنویسند. به طور کلی می‌توان گفت که هر شعری که متاثر از آموزه‌های دیانت اسلام باشد، شعر آیینی نام دارد. 

درباره کتاب عطر و‌ ابریشم

شعر یکی از راه‌های بیان احساس و ارادت است و یکی از زیباترین انواع آن. در شعر می‌توان کلام را به زیبایی با احساس و عواطف درهم آمیخت و نتیجه، اثری تحسین برانگیز باشد. لیلا رسولی در کتاب عطر و ابریشم، عواطف، احساسات و ارادتش را به خاندان اهل بیت (ع) نشان داده است و به زیبایی هرچه تمامتر، وصفشان کرده است. او در اشعارش، از هر آنچه که به دیانت اسلام مربوط است و زیبایی‌های آن را نشان می‌دهد استفاده کرده است. نتیجه کار، احساسی زیبا و حیرت انگیز به شما می‌بخشد و در دنیایی از عشق و صفا غرقتان می‌کند.

کتاب عطر و‌ ابریشم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب عطر و ابریشم را به تمام دوست‌داران شعر معاصر و تمام علاقه‌مندان به اشعار آیینی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب عطر و‌ ابریشم

خورشید و دریا، ابر و باران، هم‌صدایش

تسبیح گو، گل‌سنگ‌ها در زیر پایش

آغشته با عطر بهار و صبح و نور‌است

آوازهای سبز در باران رهایش

می‌آید از تاریکی غار، از شب کوه

اما طنین نور دارد، گام‌هایش

مردی که نبض بی‌قرار لحظه‌ها را

پیچیده در‌آرامش سبز عبایش

مردی که لبخندش دعایی مستجاب‌است

بی‌شک خدا هم گفته آمین با دعایش

آن پاک، آن تنها حبیب خانه‌ی دوست

همسایه باعرش وحریم کبریایش

***

تقدیم به مولا علی (ع)

لب‌تشنه مثل کویرم، ای‌کاش باران ببارد!

بر‌این تن سرد و مرده، از عشق تو جان ببارد!

بگذر‌از‌این کوچه، ای خوب! تا از دل کوله‌بارت

بر حسرت سفره‌هامان، یک آسمان نان ببارد!

باز‌آی‌ای مرد تنها، تا هر سحر از دهانت

در خلوت کوچه ساران، آیات قرآن ببارد!

بگشای دست نوازش، ای رأفت بی‌نهایت

تا عطر‌آن یاس زخمی، بر شانه‌هامان ببارد

سوگند بر چشم‌هایت، بر پاکی‌اشک‌هایت

با یاد تنهایی‌ات‌از هر دیده طوفان ببارد

تنهاتر‌از چاه‌ای ماه، افتاده‌ام چشم در راه

تا‌ از شمیم حضورت، بر جانم‌ ایمان ببارد

***

تقدیم به سردار علمدار کربلا

در‌امتداد جاده غبار خیال ماند

وقتی چگونه رفتن تو، یك سؤال ماند

از ماجرای سرخ تو در یاد خیمه‌ها

اندوه و‌اشك و خاطره‌ای پر ملال ماند

چون ماه، جلوه كردی و رفتی چنان شهاب

دیگر امید آمدنت هم محال ماند

حتی دل فرات، عطشناک و بی‌قرار

درحسرت حضور نگاهی زلال ماند

از خون گرم قلب تو سیراب شد زمین

اما چقدر لاله كه شوریده‌حال ماند

در سایه‌ی نگاه بلندت طلوع كرد

خورشید دین که تا به‌ابد، بی زوال ماند

آه‌! این غزل...، نداشت توان سرودنت

در وصفت‌ای نهایت‌ایثار، لال ماند

***

ایزد صفات خودش را با روح تو درهم‌آمیخت

ترکیب آب و گِلت را، با حوصله کم‌کم‌آمیخت

لبخندی‌از جنس باران، بر وسعت چهره‌ات ریخت

آن وقت‌آن خنده‌ها را با عطر و ابریشم‌آمیخت

سیبی شدی در بهشت و ذرّات نورِ وجودت

با ذرّه‌ذرّه وجود پیغمبر خاتم‌آمیخت

خلقت تو را‌آرزو کرد، در‌اوج تشویش و ایزد

یک‌لحظه‌از بودنت را با عمر‌این عالم‌آمیخت

باران خیر کثیرت بارید از ابر رحمت

عشق تو طوفان شد و با خاک بنی‌آدم آمیخت

هر صبحدم جلوه کردی‌از شرق‌امید و هر بار

تصویر گل‌خنده‌ات با آیینه‌ی شبنم آمیخت

تو فرصتی ناب بودی، در شرح تقدیر دنیا

افسوس نامردمی‌ها‌، این قصّه را با غم آمیخت

آیینه‌ات را شکستند، بر خنده‌ات راه بستند

طرح زلال نگاهت با گریه‌ی نم‌نم آمیخت

می‌خواستم گُل بگویم میلاد زیبایی‌ات را

شرمنده بانو، دوباره خوشحالی‌ام با غم‌آمیخت

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

حجم

۲۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۶ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
۹,۵۰۰
۵۰%
تومان