دانلود و خرید کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند (لوح دوم: ددسگال) ـ قسمت اول
معرفی کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند (لوح دوم: ددسگال) ـ قسمت اول
کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند (لوح دوم: ددسگال) ـ قسمت اول نوشته امین فرد است. گروه گویندگان گویندگی این رمان فانتزی ایرانی را انجام دادهاند و نشر فرهنگی فرد آن را منتشر کرده است. این جلد از مجموعهٔ «همهٔ آنان از خدایان بودند» که ادامهٔ جلد اول همین مجموعه با عنوان «رستگاری» است، به افسانهها و تمدنهای کهن سفر میکنید.
درباره کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند (لوح دوم: ددسگال) ـ قسمت اول
در کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند (لوح دوم: ددسگال) ـ قسمت اول، امین فرد دنیایی خیالی از مللها و سرزمینهایی را به تصویر کشیده که زندگی و زوال آنها بر اساس افسانههای کهن رقم میخورد. این اثر از مجموعهٔ «همهٔ آنان از خدایان بودند» است و داستان آن در ادامهٔ جلد اول با عنوان «رستگاری» است. در این داستان فانتزی صوتی بعد از ظهور «هورکس»ها در هاگوت و فاش شدن حقیقتهای چند هزار ساله، «دگار» برای کشف گذشتهٔ گنگ و مبهم تاریخی که پر از افسانه و تمدنهای کهن است، مجبور به ترک هاگوت و رفتن به سوی تمدن «کِرا» میشود. چه سرنوشتی پیش روی او است؟ این رمان صوتی را بشنوید تا بدانید.
کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند (لوح دوم: ددسگال) ـ قسمت اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به افسانههای کهن و دنیای اساطیری علاقه دارید، از شنیدن این رمان لذت خواهید برد.
بخشی از کتاب صوتی همه آنان از خدایان بودند (لوح دوم: ددسگال) ـ قسمت اول
خورشیدِ ظهر با قدرت در پهنه گیتی، بیامان میتابید و بوی گیاهان تازه و باطراوت، جَستهوگریخته به مشام میرسید. طوطیها و توکاها در عمق جنگل میخواندند، میمونها در بالای درختان جیغ میکشیدند و گاهی صدای آب پاشیدن فیلها از خرطومشان به گوش میرسید. کژدُم سیاه، خودش را به کنار سنگی کشید و در پناه سایه آن جا گرفت. در میان درختان، هیاهویی شورانگیز به راه بود.
روبروی کژدُم، مورچهای در حال کشیدن تکهِ کوچک نانِ خشکی بود که بی-توجه به کژدُم، پا در خاک میکشید و تقلاکنان تکهِ نان را با خود میبرد. کژدُم چندبار چنگکهای خود را برهم زد ولی مورچه همچنان به او نزدیک میشد. کژدُم به سمت مورچه به راه افتاد و چنگکهایش را بالا آورد و بیاعتنا به مورچه از کنارش گذشت و به سمت سوراخی که در بین دو سنگ تیز وجود داشت به راه افتاد. چنگکها و دست و پایش را جمع کرد و تنش را روی سنگ سرد گذاشت و تقلاکنان به میان سوراخ رفت که همهمهای در پس آن به گوش میرسید.
کژدُم از سوراخ بیرون رفت و به روی لبهِ تراشیدهِ شدهِ سنگ ایستاد و با چنگکهایش سر و صورتش را تمیز کرد. بالای سرش، عنکبوتی در گوشهِ دیوار تار تنیده بود و دو پشه روی آن به دام افتاده بودند. کژدُم به راه افتاد و در طول حاشیه سنگ حرکت کرد. فاصلهِ سقف تا زمین بسیار بود. مشعلها در سراسر معبد میسوختند و بوی عود به مشام میسید. وسطِ معبد، شش نفر در لباس قرمز به دور هم نشسته بودند. مرد طاسی گفت: «باید به آنها حمله کنیم. آنها باید سزای کارهایشان را ببینند.»
زمان
۱۵ ساعت و ۲۱ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۴۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۱۵ ساعت و ۲۱ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۴۵٫۳ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
نظرات کاربران
این رمان جزو رمان های زیبایی هست که توی زندگیم خوندم