کتاب آیا به عشق تو محتاجم

کتاب آیا به عشق تو محتاجم؟ اثری از بایرون کیتی با ترجمه هاله نادری است. این کتاب قرار است به ما کمک کند تا یاد بگیریم نیازمند توجه و تأیید دیگران نباشیم.

درباره کتاب آیا به عشق تو محتاجم؟

احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن، یکی از شیرین‌ترین احساساتی است که هر کسی در زندگی خود می‌تواند تجربه کند. هر انسانی دوست دارد که کسی را دوست داشته باشد و این حس را متقابلا از طرفش نیز دریافت کند. اما حتما همه ما نیز تجربه تلخ دوست داشتن و دوست داشته نشدن را از سر گذرانده‌ایم. برای همه پیش آمده است که دل به عشق کسی ببازیم اما او عشق ما را پس بزند و ما را دوست نداشته باشد. 

در چنین شرایطی چه باید کرد؟

بایرون کیتی در کتاب آیا به عشق تو محتاجم؟ می‌خواهد به این سوال پاسخ بدهد. این کتاب قرار است به ما کمک کند تا بیاموزیم چگونه نیازمند توجه و تایید دیگران نباشیم. شاید تنها در این صورت باشد که بتوانیم عشق حقیقی را تجربه کنیم و خود واقعی‌مان باشیم. همان کسی که برای گرفتن تایید از دیگران کاری انجام نمی‌دهد و در عشق و رابطه نیز، نیازی به تایید ندارد.

بایرون کیتی عشق را می‌شناسد. اما باور دارد که عشق را باید به همه آموخت. عشق ورزیدن نیز نحوه و راه و روش صحیحی دارد و باید آن را آموخت. این همان کاری است که این کتاب برایتان انجام می‌دهد. 

کتاب آیا به عشق تو محتاجم؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

خواندن کتاب آیا به عشق تو محتاجم؟ برای تمام کسانی که در زندگی جای خالی عشق را احساس می‌کنند، جذاب و مفید است. 

بخشی از کتاب آیا به عشق تو محتاجم؟

افکار شما درباره عشق چه می‌گویند؟

اگر به افکار خود گوش فرادهید، بسیار روشن و شفاف به شما خواهند گفت که «عشق» می‌تواند چه کارهای بزرگی برای شما انجام دهد. مثلاً وقتی که در رابطه‌ای عاشقانه شکست خورده باشید و احساساتتان جریحه‌دار شده باشد، ممکن است افکاری مثل: «من رها شده‌ام»، «محروم و تنها هستم» یا «من انسان کاملی نیستم»، تمام وجود شما را تسخیر کند. همچنین ممکن است افکار زیباتری به سراغ شما بیایند: «تو تنها نیستی»، «فقط عشق است که می‌تواند احساسات جریحه‌دار تو را ترمیم نماید».

صمیمی‌ترین رابطه، ارتباطی است که با افکار خود دارید.

اگر ترس، وجود شما را فراگرفته است، اگر در طلب سلامت و امنیت هستید، ممکن است افکارتان به شما بگویند که عشق شما را نجات خواهد داد. اگر به نظر شما زندگی، ناامیدکننده و بی‌معنی است، این احتمال وجود دارد که برخی به شما بگویند که عشق می‌تواند شما را از این ورطه نجات دهد. در این زمان، توجه به افکارتان می‌تواند کورسویی از نور در وجودتان روشن نماید. کافی است از خودتان بپرسید که از عشق چه انتظاری دارید، پنج مورد از مواهبی که ممکن است عشق برایتان به ارمغان بیاورد را فهرست کنید.

بیشتر مردم معتقدند که عشق و نیاز، مترادف یکدیگر هستند. «دوستت دارم» و «به تو نیاز دارم» جملاتی کلیدی برای سرودن هزاران ترانه عاشقانه است. اگر از خود بپرسید که واقعاً در زندگی به چه چیزهایی احتیاج دارید، فهرستی طولانی از علاقه‌مندی‌های خود تهیه خواهید کرد. انسان‌ها در طولِ زندگی، چیزهایی را طلب می‌کنند که دوست دارند داشته باشند و از پیش، فهرست آنها را تهیه کرده‌اند. فقط شیوه درخواستِ آنها است که به مرور زمان تغییر می‌کند و پخته‌تر، سنجیده‌تر و مؤدبانه‌تر می‌شود:

مامااااان!

مال خودمه!

بده به من.

... را می‌خواهم.

به... نیاز دارم.

لطفاً...

به عشقت نیاز دارم.

تو در این رابطه نیازهای من را برآورده نمی‌کنی.

من به تو نیاز دارم تا...

بدون... نمی‌توانم ادامه دهم.

اینها نیازهای من هستند.

افکار شما در مورد خواسته‌ها و نیازهایتان می‌توانند بسیار صریح و شفاف باشند. در صورتی که به این افکار ایمان داشته باشید، ناگزیر آنها را انجام خواهید داد. ممکن است با این کار، عشق و تأیید همه را به دست آورید.

روش دیگری برای پاسخ به افکارتان وجود دارد، به این شکل که آن فکر را مورد سؤال، شک و تردید قرار دهید، اما چگونه می‌توانید نسبت به خواسته‌ها و نیازهای خود شک داشته باشید؟ چگونه می‌توانید افکار خود را بدون باور به آنها برآورده کنید؟

من با افکارم به همان روشی مواجه می‌شوم

که با همسرم یا فرزندانم برخورد می‌کنم:

من آنها را درک می‌کنم.