کتاب سر سر؛ عبدالله اسکندری (مدافعان حرم ۲)

saqqa

۱۴۰۱/۰۶/۰۷

جمله همسر شهید قبل اعتکاف و قبل اعزام به سوریه: دلم برایش تنگ شده بود ‌ هرچه می‌گذشت وابستگی ام بیشتر میشد. راستی راستی ۳۰ سال پیش اینهمه دوریش رو چطوری تحمل میکردم ؟ صبرم بیشتر بود یا علاقه م کمتر؟ همه ی رفتارهایش

کتاب دوست

۱۴۰۱/۰۵/۱۰

چقدر خوشحالم که همزمان با خوندن این کتاب پیکر مطهر سیدالشهدای مدافعان حرم بازگشت . به امید شفاعت این بزرگان

سیده فاطمه کمانی

۱۴۰۰/۱۲/۰۹

من این کتاب رو خوندم و واقعا دوستش داشتم

مانا

۱۴۰۰/۰۵/۱۸

از نظر اطلاعات خیلی خوب بود. نکاتی از سختی های زندگی خانواده سپاه گفته بود با عشق و صبر تونستند کنار هم طعم‌خوشبختی بچشند. از نظر من احتیاج به بسط و گسترش داشت. خیلی خلاصه بود

باافتخار ، یه ارزشی🦋

۱۴۰۱/۱۲/۱۳

اونجایی از کتاب که بچه ها از اینترنت عکس شهید رو بعد از شهادت میبینن واقعا داغونم کرد ... اونجایی که گفتن میدونم شهید شده ولی ناراحتم که چرا اذیت شده و شهید شده💔😔 خانم طرماح عزیز به خوبی از پس

مصطفی

۱۴۰۳/۰۱/۱۵

عالی

لاکپشت کتابخون🐢

۱۴۰۱/۱۲/۱۹

با درود به عاشقان خفته در خاک🍃 عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است نویسندگان این مجموعه مدافعان حرم روایت فتح واقعا خیلی عالی هستن برای کسانی که در وادی این مسائل