کتاب شعری که دریا عارفانه سرود

شعری که دریا عارفانه سرود اثر آیلار حیدری یک داستان عاشقانه درباره دختری به اسم دریا است که یک استاد عرفان اسلامی به اسم محمد دلش را برده است. 

 خواندن کتاب شعری که دریا عارفانه سرود را به چه کسانی پیشهاد می‌کنیم؟

 علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه ایرانی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم.

 بخشی از کتاب شعری که دریا عارفانه سرود

رابطه ها شباهت زیادی به آهنگ‌های غمگین دارند شروع بسیار ملایمی دارند اواسط آهنگ بسیار دل‌نشین می‌شوند و در آخر با بغض ما سلام و احوال پرسی می‌کنند. زیاد گوش سپردن به آن نیز سبب از بین رفتن جذابیتش می‌شود و بعد از مدت‌ها وقتی به سراغش می ر وی هر خاطره ای که برایت ساخته است را از ابتدای داستان تعریف می کند و تو حتی باور نخواهی کرد که در گذشته انسانی به این شکل بوده‌ای.

نخ بعدیم را روی لبم می‌گذارم و چشمانم را به دریا می دوزم. لحظه‌ی خداحافظی فرارسیده‌ است و من از حالا باید نگران بی‌تابی‌هایی که همیشه در نبود دریا داشته‌ام باشم. دریا به من اطمینان می‌دهد که هر زمان دلم تنگ شود می‌توانم برگردم و از دیدن دوباره‌ی شخصی که هم نام خود اوست لذت خواهد برد. حس من هم شبیه کفتری است که به زودی نزد کفتر باز بازخواهد گشت.

سیگارم که به ته می رسد، موهای آبی موج دارم را می بندم تا تمرکزم را در زمان رانندگی نگیرد وسایلم را جمع می کنم و داخل ماشین می گذارم پشت فرمان می‌نشینم و دست‌هایم را روی فرمان می‌گذارم نفس عمیقی می‌کشم و نگاهم را از دریا برمی‌دارم و دنده عقب می‌گیرم.