کتاب خاطره های به هم چسبیده

فاطمه فدایی نویسنده کرمانی است که دل‌نوشته‌های خود را در کتابی با عنوان خاطره‌های بهم‌چسبیده به قلم تحریر درآورده است.

درباره کتاب خاطره‌های بهم‌چسبیده

فاطمه فدایی نویسنده‌ای است به سادگی کویر. این سادگی و وسعت برآمده از کویر در کتاب خاطره‌های بهم چسبیده نیز نقش بسته‌است. او در این کتاب خاطرات و دل‌نوشته‌های خود را به رقم تحریر درآورده است. صداقت در بیان این بانوی کرمانی را باید از نقاط قوت این اثر دانست که بر جذابیت آن افزوده است. با کتاب خاطره‌های بهم چسبیده همراه شوید تا از آن لذت وافری ببرید.

جملاتی از کتاب خاطره‌های بهم‌چسبیده

خانه پدری من جای عجیبی است. خلقتش، ش روز طول نکشید، بلکه شش ماه به طول انجامید. اینجا بهشت گمشده‌ای است که خدا آن را دردورترین نقطه جهان به ما هدیه داده. مثل موهبتی الهی ست که ترس گم شدن یا از دست دادنش را دارم. پدر آن را با کمک مستقیم پروردگار ساخت، تو گویی آجرهایش از بهشت برین آمده است. یک جور غریبی در این خانه آرامم. اینجا مملو از خاطره است: حاطرات دور و نزدیک، رون و تاریک، خاطرات مربوط به تولدها و میهمانی‌ها و جشن‌ها و مناسبت‌های گاه و بیگاه و یا تنهایی‌ها و غربت‌ها و تلخی‌ها و غروب‌های سنگین جمعه.

خانه ما اول در حاشیه بازار بود. (اما آن خانه بهشتی نبود؛ این تصویری است که از تعاریف مادر و خواهران بزرگترم در ذهنم نقش بسته، چنان نزدیکم که انگار، آنجا به دنیا آمده‌ام و قد کشیده‌ام!

برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از کتاب خاطره‌های بهم‌چسبیده، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید

فهرست کتاب خاطره‌های بهم‌چسبیده

• به دوردست‌های خودم

• حال و هوای اینروزهای من

• عادت

• ناکامی

• به کودک خواهرم، به سوگلم

• به لحظه لحظه‌های مادرم

• به شب‌های تنهایی و درد مادرم

• یادآوری

• باغچه خانه پدری

• با شمایم ای ساده اندیشان کوته‌بین

• حال و هوای تازه

• درختان کاج همیشه سبز

• خواب

• عصر پاییزی

• دنیای بیرنگ

• پدر

• دعوت

• نامه‌ای به تو

• تقدیم به عزیرانم